چگونگی عکاسی در سفر
راهی جاده شدهاید و درصدر لیست لوازم همراهتان، دوربین به چشم میخورد. هدف ثبت عکسهایی خاطرهانگیز است که حس بودن در آن لحظه را به مخاطب منتقل کنند. حالا چطوری اینکار را بکنیم؟ البته که همیشه عکسهایی از برج ایفل و تاجمحل لازم و زیبا هستند ولی تصاویر مکانهای دیدنی و مشهور شهرها فقط بخش کوچکی از داستان را روایت میکند. برای ثبت حس ناب و اصلی لحظه، باید عنصری را مدنظر قرار دهید که صحنه و لحظه را یکتا و منحصربهفرد میکند: مردم
ایدهی سفر به یک کشور خارجی و عکاسی از مردم غریبه در کوچه و خیابان ممکن است در ابتدا ترسناک و سخت به نظربرسد، اما بدانید که اینطور نیست به من اعتماد کنید؛ اگر من توانستم شما هم میتوانید، برای شروع صحیح کارتان دوست دارم برخی از فنهایی را که خودم طی سالها گشتوگذار در گرداگرد جهان با دوربینم یاد گرفتم با شما به اشتراک بگذارم.
پند طلایی: همیشه لبخند بزنید و مؤدب باشید
شاید اولین پندی که به شما در این راه میدهم بدیهی به نظر برسد. اما بر طبق تجربهام از رفتار برخی افراد در کشورهای خارجی، باورکنید ذکرش لازم است. اگر سوژهتان شمارا دوست داشته باشد و بتوانید با او ارتباط مثبت ایجاد کنید، نسبت به زمانی که با عجله به سمت کسی بروید و دوربینتان را به سمت صورتش هدف بگیرید، عکسهایتان ۱۰ برابر بهتر میشود؛ شما در آن سرزمین میهمان هستید و مردم طوری به شما عکسالعمل نشان میدهند که با آنها رفتار کردهاید.
وقتیکه من یک سوژهی بالقوه پیدا میکنم، با لبخند با وی شروع به صحبت کرده و به او میگویم که چقدر ریش، جواهرات، لباسها یا نکات دیگرش جذاب است، آنقدر که دوست دارم از او عکس بگیرم؛ در ابتدا دوربینم در کیفم یا پشت سرم پنهان است. برای صحبت با سوژههایم وقت میگذارم، به آنها میگویم که چقدر شهرشان را دوست دارم و مهارتم در صحبت به زبان محلیشان را نمایش میدهم. سپس در زمان مناسب دوربینم را بیرون میآورم و میپرسم که آیا اجازه دارم از آنها عکس بگیرم؟ در ۹۹درصد مواقع یک “بله”ی مشتاقانه دریافت میکنم!
عکس: اگر در زمان عکاسی، دوستانه و کنجکاو باشید، بیشتر مردم وقتی برای عکاسی از آنها اجازه میگیرید لبخند زیبایی تحویلتان میدهند. حتی اگر یک ماچته (چاقوی بسیار بزرگ ساتور مانند که بیشتر توسط تبهکاران استفاده میشود) در دستشان باشد! درهی کولکا- پرو- ۲۰۱۳
با وجود اینکه در بیشتر مواقع پاسخ مثبت میگیرید، تصور نکنید که عکاسی از سوژهها بدون اجازه کار درستی است. مردم معمولاً زمانی که عکسشان را میگیرند مضطرب و ناخوشنود هستند وعکاسی از آنها بدون اجازه ممکن است ناراحتشان کند. شما مثل آن عکاس نباشید!
در زمان عکاسی شخصیت خودمانی خود را حفظ کنید. عناصر انسانی را زنده نگهدارید. راحت باشید. اگر بهصورت مداوم با سوژه صحبت نکنید، خشک و بیحرکت میشوند. از آنها سؤال بپرسید چند بچهدارند؟ رنگ مورد علاقهشان چیست؟ یک خاطره جالب تعریف کنید. یا حتی بهتر، از آنها بخواهید داستان جالبی تعریف کنند. البته در برخی مواقع با مانع زبان روبهرو هستیم اما اگر لبخند بزنید و از زبان مثبت بدن بهره ببرید، عکسالعمل سوژه مثبت خواهد بود.
اگر سوژه با شما راحت باشد و ازمصاحبت با شما لذت ببرد، به شما کمک خواهد کرد که یک عکس فوقالعاده خلق کنید. بررسی کنید که چه حسی دارند. اگر مشتاق و خوشحال باشند، بیشتر مردم مشکلی ندارند که قدمی به سمت راست بردارند، بازویشان را کمی حرکت دهند، صورتشان را بچرخانند و …. به عکاسی ادامه دهید و فقط زمانی متوقف شوید که میخواهید عکسهای گرفتهشده را به آنها نشان دهید. باوجود اینکه میدانند دارید عکسشان را میگیرید، برخی مردم به سمت دیگری غیر از دوربین نگاه میکنند. اگر در لحظهای که نگاهشان را از دوربین برمیدارند به عکاسی ادامه دهید، عکستان حسی طبیعی و واقعی خواهد داشت.
عکس: در تمام طول مواجهه با سوژه به عکاسی ادامه دهید. ممکن است سوژه به اطراف نگاه کند و این موضوع به شما یک عکس گیرا و طبیعی میدهد. منطقهی آناپورا- نپال- ۲۰۱۱
قوانین را یاد بگیرید ولی گاهی شکستنشان را نیز در نظر داشته باشید
عکس: قانون یکسومها را همیشه می توان در نظر گرفت اما هیچ مشکلی نیست اگر سوژه را در مرکز یا کنج کادر بگذاریم تا جاذبهی عکس بیشتر شود. منطقهی آناپورنا- هند- ۲۰۱۱
پاپلو پیکاسو در جملهی معروفی میگوید:
قوانین را مثل یک حرفهای یاد بگیرید تا بتوانید مثل یک هنرمند بشکنیدشان!
تا جایی که مربوط به تکنیک و سبک است، باید قوانین عمومی و پذیرفتهشدهی عکاسی را بدانید اما آماده باشید اگر لازم شد کلاً آنها را از پنجره بیرون بیاندازید. برای مثال قانونی داریم که میگوید هیچوقت رو به نور مستقیم پرتره نگیرید چراکه نور شدید سوژه را اذیت میکند و البته باعث افزایش کنتراست زیاد میشود. با اینحال، ممکن است همین کنتراست باعث عالی شدن عکستان بشود. پس بهجای پیروی کورکورانه از قوانین تائید شدهی عکاسی، از خود بپرسید: آیا خطوط تیز و سایههای تیرهای که با قرار گرفتن این فرد زیر نورخورشید به دست میآورم را میخواهم؟ یا نور ملایم و نرمی که سایه به من میدهد بهترین نتیجه را دربردارد؟ هر نور درمورد این فرد چه میگوید؟ پس از مدتی عکاسی، حسی غریزی در شما به وجود خواهد آمد که سریعاً تشخیص میدهید چه نوری برای گرفتن پرترهای گیرا از یک شخص خاص بهتر است.
در مورد کادربندی چه؟ قانون یکسومها راداریم. گفتیم که قوانین الکی هستند! خب این فقط یک پیشنهاد بود. (ممکن است در مورد کادربندی صدق نکند). عکس باید گیرا باشد و مخاطب را وادار به عکسالعمل نماید. این هدف میتواند با قرار دادن چهره در گوشهها یا درست وسط تصویر بهدست بیاید. تصمیم اینکه میخواهید چهره کجا باشد با شماست ولی اطمینان حاصل کنید که این کادر را به هدف خاصی انتخاب کردهاید نهفقط برای اینکه تصمیمی گرفته باشید! من گاهی اوقات از عناصری در پیشزمینه یا پسزمینه (یا هردو) در کنار پرترههایم استفاده میکنم چراکه این کار میتواند نگاه مخاطب را به سمت عکس جذب کند.
نکتهی مهم دیگری که باید در نظر بگیرید این است که چه چیزهایی را میخواهید درون یا بیرون کادر خود داشته باشید. یک نمای بستهی سر بهتنهایی میتواند داستان جالبی را بیان کند و تأثیر فوقالعادهای بر مخاطب بگذارد. اما گاهی قصهی یک شخص با شامل شدن یک عنصر در فضای عکس، بهتر تعریف میشود. اگر سوژهی صبوری دارید میتوانید چند عکس از زوایای مختلف بگیرید و بعداً بهترینش را انتخاب نمایید. با ترکیبهای مختلف فاصله کانونی و دیافراگم چند عکس بگیرید. از پذیرش ریسک امتحان چیزهای دیوانهوار نترسید. تکنیکها، تنظیمات و … مختلف را امتحان کنید تا ببینید چه چیز بهتر جواب داده. با این کار به خود آموزش میدهید و بهترین عکس و البته سبک خودتان را به دست میآورید.
عکس: استفاده از اشیاء و عناصر در پیشزمینه و پشت زمینه میتواند نگاه مخاطب را به سمت سوژهی شما جذب کند. نیواورلئان- لس آنجلس- ۲۰۱۲
عکس: اگر سوژه صبور باشد میتوانید چند عکس از زوایای مختلف بگیرید. من از این کودک چند عکس گرفتم اما در نهایت عکسی را برگزیدم که در کادر محیطی که او درآن بود به نمایش درآمده است. با این کار توانستم داستان این پسر و شهرش را بیان کنم. وارانسای- هند- ۲۰۱۱
وسایل مناسب را انتخاب کنید
دو لنز است که من حس می کنم در همه سناریو ها لازم دارم: یک لنز واید، مثل یک لنز ۱۶mm یا ۲۴mm و یک لنز نرمال مثل لنز ۵۰mm که به عنوان لنز پرتره هم می تواند به کار گرفته شود.
حتی به عنوان یک حرفه ای علاقه ای به بردن وسایل حرفه ای در سفر ندارم. اولا سنگین و حجیم اند و دوما، اگر دزدیده شوند سفر را به بدترین سفر ممکن تبدیل می کنند.
دوربین سفر من چیزی بیشتر از یک دوربین ببین و بگیر (point and shoot) که تنظیمات دستی داشته باشد است؛ در واقع یکی از دوربین های بدون آینه است که به شدت در حال رایج شدن اند. من از سری دوربین های Sony-NEX استفاده می کنم. دوربین من مدل ۵R است که توقف تولید شده و با مدلی جدیدتر جایگزین شده است. این دوربین های فشرده بسیار به DSLR ها شبیه اند با این تفاوت که آینه ندارند.
این دوربین یک سنسور فوق العاده دارد و عکس هایش باور نکردنی اند. همه ی عکس های درون این آموزش با یک دوربین بدون آینه گرفته شده اند، پس اگر به دنبال تهیه یک ست تجهیزات ثانویه برای عکاسی روزانه یا عکاسی در سفر هستید می توانید قضاوتی درست تر داشته باشید.
لنز ها نیز فشرده اند؛ خیلی مقرون به صرفه، با قیمتی از حدود ۲۵۰ دلار و کم وزن اند. یک بدنه (body) دوربین بدون آینه بر اساس قابلیت هایش (گاهی همراه با یک لنز کیت) از حدود ۵۰۰ دلار برایتان خرج بر می دارد. لنز کیت همراه با آن نیز بسیار انعطاف پذیر و کاملا مناسب است و به بدی لنز کیت DSLR ها نیست. این ها تجهیزات عکاسی سفر من هستند.
دوربین Sony NEX-5R ، لنز ۵۰ میلی متر f/1.8 ، لنز ۱۶ میلی متر f/2.8 و لنز کیت ۱۸-۵۵ میلی متر
علاوه بر این، فلاشی هم وجود دارد که به همراه دوربین ارائه می شود که مجموعه ی این ها تمام وسایل عکاسی سفر من را تشکیل می دهند. این واقعا فوق العاده است؛ هنوز می توانم حین سفر عکس هایی با کیفیت عالی بگیرم در عین حالی که با یک کوله پشتی سنگین به کمرم آسیب نمی زنم. من نمی خواهم شبیه توریستی با یک کوله پشتی به پشت که انگار فریاد می زند «تجهیزات گران قیمت من را بدزدید»، به نظر برسم. من کاملا مطمئنم که کل تجهیزاتم کمتر از یک کیلوگرم وزن دارد.
به هر حال اگر هنوز بر بردن تجهیزات حرفه ای خود اصرار دارید، با شرکت بیمه خود تماس بگیرید تا از هزینه اضافی پوشش بیمه برای اتفاقات احتمالی ممکن در سفر مطلع شوید. این نکته برای اطمینان خاطرتان در سفر مهم است. به طور متوسط، حدود ۱۰۰ دلار در سال برای پوشش بیمه بین المللی باید بپردازید.
در مستند سازی سفر هوشیار باشید
درست مثل وقتی که با عکس هایتان داستان روز یک ازدواج را روایت می کنید، می توانید همان کار را در سفرتان پیاده کنید و قصه گوی سفر خود باشید. زمانی را به ثبت کردن جزئیات کوچکی از سفرتان اختصاص دهید که آنرا سفری خاص جلوه می دهد. این کار می تواند شامل جنبه های مختلفی باشد.
غذا
برای برخی سفرها، غذا نقطه ای برجسته از تجربه ی آن سفر خواهد بود. از به تصویر کشیدن اینکه چه قدر وعده های غذاییتان زیبا، لذیذ و یا جذاب بوده اند واهمه نداشته باشید. توصیه نمی کنم که همه ی وعده های غذاییتان را بر روی شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید چرا که زیاد پسندیده نیست، ولی از داشتن آنها در کلکسیون شخصی یا آلبومتان خوشنود خواهید بود.
راه و مسیر
پله های طاقت فرسایی که می خواهید بپیمایید یا پلی که درباره ی آن برای دیگران میخواهید بگویید را فراموش نکنید. اگر داستان جالبی در رسیدنتان به مقصد وجود دارد، آنرا به تصویر بکشید. ضرب المثلی قدیمی می گوید: «سفر بیشتر از مقصد، در مسیر است». هنگام عکاسی این را به خاطر داشته باشید.
احتمالا عکاسی از اشیاء یا افراد درون مسیر زمان بیشتری از شما می گیرد و به همین دلیل همسفری هایتان مانع عکاسی شما خواهند شد، اما بعدا به خاطر این عکس ها سپاسگزارتان خواهند بود، پس مصمم باشید و به عکاسی از مسیر ادامه دهید.
مردم محلی
چون من یک عکاس پرتره ام، عاشق این هستم که مردم را در عکس هایم داشته باشم. گاهی فقط به دلیل حضور مردم در محیط بومی شان، یک عکس ظاهری جذاب و با شخصیت پیدا می کند.
مسکن
قبل از به هم ریختن اتاق هتل فراموش نکنید از آن عکس بگیرید. برخی هتل ها به خاطر ویژگی های خاصشان خیلی جذاب و زیبا هستند ولی شما بعد از مدتی اگر چند عکس از آن ها نداشته باشید نمی توانید جزئیاتشان را به خاطر بیاورید.
آب و هوا
عکاسی از شهر در حین باران یا جدال مردم محلی با برف سوژه های جالبی هستند. من به این نکته رسیده ام که گرفتن جزئیات، حتی شبنم پس از مه و باران روی علف های بلند، می تواند حال و هوای یک مکان را مدت ها بعد نیز به من برگرداند.
عکس های پانوراما
اگر دوربین تان قابلیت عکاسی پانوراما را ندارد، چند عکس متوالی هم راستا بگیرید و در یک نرم افزار ویرایش عکس به هم متصلشان کنید. این عکس ها واقعا حسی از آن مکان را منتقل می کنند. برای کسب آموزش بیشتر در زمینه عکاسی پانوراما به مطلب «آموزش عکاسی پانوراما» مراجعه نمایید. یا با استفاده از مطلب «نمونه های الهام بخش عکاسی پانوراما» بیشتر الهام بگیرید.
فریم های داستانی
مستند سازی یک تجربه، گاهی بدین معناست که هنگام خرید دست سازه یک هنرمند محلی در یکی از خیابان های گالوی (شهری در ایرلند) عکسی از او تهیه کنید تا وقتی به خانه برگشتید نه تنها آن دست سازه بلکه عکسی از سازنده آن را نیز با دیگران به اشتراک بگذارید. اگر جایی یک تکه زیورآلات در خیابان خریدید، برگردید و یک عکس هم بگیرید.
به عکس های رسمی هم زمانی اختصاص دهید
من از اینکه با دوستی سفر می کردم که به عکاسی اهمیت نمی داد و می توانست سوژه من باشد بسیار خوشحال بودم. به عنوان یک عکاس پرتره، گاهی فقط دوست دارم یک مدل یا فردی در کادرم داشته باشم تا منظره ام کامل شود.
هر روزی که در سفر بودیم زمانی را به گرفتن چند پرتره در زمین های اطراف قلعه های ایرلند یا خیابان های شهر اختصاص می دادیم. با دانستن این که میخواهیم چنین کاری کنیم، سعی می کردیم وسایلی برداریم که شبیه توریست ها به نظر نرسیم و در عوض با لباس هایی که عکس هایمان را کمی جالب .تر می کرد هر جا توقف می کردیم و چند عکس می گرفتیم
به دنبال زمین های زیبا یا موقعیت های کم نظیر باشید. دوست و یا عضوی از خانواده را ببرید و زمانی اختصاص دهید تا چند فریم عالی را ترکیب بندی و عکاسی کنید. از این کار بسیار راضی خواهید بود. به جای عکاسی از خودتان یا پرتره های معمولی کنار آثار تاریخی، از کثرت دیگر لحظات قابل عکاسی در طول سفر شگفت زده خواهید شد.
همچنین یادآوری کنم که برای گرفتن پرتره های عالی لازم نیست همیشه سوژه هایتان به شما نگاه کنند و یا به سمت شما باشند.
چیزی تکراری انجام دهید
دوست من این وظیفه را در سفر به عهده داشت. او در جلوی مکان ها، به خصوص آثار تاریخی، پرش می کرد. قطعا انجام این کار در جلوی غریبه ها و محل های پر از توریست خنده دار بود اما من عاشق این کارش بودم. این عکسی معمولی است که از یک سفر می بینید با این تفاوت که حرکتی در آن قرار گرفته است. این سنت را می توانید با کودکان تان پایه بگذارید.
این روش، مجموعه پرش Philippe Halsman را به یاد من می آورد. Halsman پس از فرارش از اروپا (به کمک آلبرت انیشتن) در جنگ جهانی دوم، یک عکاس پرتره توانمند در آمریکا شد. او سی سال بعدی عمرش را در تعریف مجدد عکس پرتره صرف کرد. او در اوایل دهه ۱۹۵۰ از هر شخص مهمی که عکس گرفته بود خواست تا برایش پرش کند. او از Richard Nixon، Audrey Hepburn و حتی دوک و دوشس Windor خواست تا برایش بپرند. این کار او بسیار جالب بود و هنوز هم هست.
بدیهی است شما مجبور به پریدن نیستید. می توانید ژستی خاص بگیرید یا با زبان علامات چیزی نشان دهید یا هر کار جالب دیگری در جلوی مکان های خاص انجام دهید.
این ها را در سفر بعدی به کار بگیرید
گاهی اوقات همخوان کردن شور و اشتیاق عکاسیمان با محیط و شرایط اجتماع یا خانواده سخت خواهد بود. آیا کسی را با عکاسی زیادمان آزار نمی دهیم؟ آیا زیاد از حد مته به خشخاش نمی گذاریم چون عکس های عالی می خواهیم؟ آیا نباید بیشتر عکاسی کنیم چون پس از مدت ها به سفر آمده ایم؟ بیشتر خسته شدیم و به یک استراحت نیاز داریم، نه؟
با کمی برنامه ریزی و با هدف بودن، می توانیم عکس هایی به یادماندنی و قابل توجه بگیریم اما به استراحت و تفریحمان هم لطفه وارد نکنیم.
پس دفعه بعدی که به سفر می روید، این ها را به کار بگیرید. تلاش کنید تا عکس هایی با معنی بگیرید. سعی کنید روند گرفتن عکس های معمولی و بی ارزش را بشکنید!