عکس دارای رنگ و نور مرده چه عکسی است
عکس دارای رنگ و نور مرده چه عکسی است
نور
نوراز اساسی ترین و ضروری ترین پدیده ها در زندگی است چرا که ما از طریق نور طبیعت و اطراف خود را می بینیم و آنها را از هم بازمی شناسیم نور به ایجاد سایه و روشن ، حجم و فضا در هنرهای تجسمی که عمق در آن قابل لمس نیست و یا دارای بعد مجازی است کمک می کند نور از نظر فیزیکی در یک خط مستقیم حرکت می کند نور از دو منبع مختلف قابل تولید است یکی نور خورشید و دومی نور مصنوعی انواع لامپها که برای مصارف مختلفی ساخته می شوند نور خورشید نوری است پراکنده در حالیکه نورهای مصنوع متمرکز هستند همین پدیده شگرف به ما کمک می رساند تا رنگها را ببینیم و نیز سبب کشف رنگ شد. نیوتن با تاباندن نور به یک منشور ، رنگها را شناسایی کرد بدین ترتیب نور به کمک انسان آمد تا او رنگ را که عنصری نشاط بخش و آرامبخش است بیاید
رنگ
بازدید ادامه مطالب با کلیک روی این مطلب
عکس رنگ مرده و زنده
رنگ عنصری خبر دهنده است و به عنوان یک عامل ارتباطی عمل می کند رنگین کمان بعنوان پدیده ای رنگی با آمدنش خبری از طراوات و پاکیزگی هوا می دهد (( رنگ مهمترین عنصر احساسی در هنرهای مصور نیز است )) و به منظور ایجاد نظم در این هنرها دارای خاصیتی علمی و فیزیکی است هر رنگ از سه صفت ویژه یعنی خود رنگ ، ارزش و شدت آن و همینطور از خاصیت سردی و گرمی برخوردار است رنگ نیز عمق را نشان میدهد و همین امر به ما کمک میکند در فضاهای مورد نظر از رنگها بهره مند شویم
خود رنگ : نام رنگ مورد نظر است : مثل آبی ، قرمز و …
ارزش : عبارت از مقدار نوری که بر طبق قواعد سایه روشن به رنگی تابانیده اند این نور از روشنی شروع شده و به تیرگی ختم می گردد مثل سبز روشن و سبز تیره
شدت : به معنی ضعف و قدرت رنگ و به حد اشباع رسیدن رنگ یا خلاف آن مانند زرد تند و زرد ملایم و بسیار ملایم رنگها از زوایای گوناگون : اصلی ، گرم و سرد ، زنده و مرده ، تیره و روشن . مکمل و تضادشان بررسی می شوند و هر یک دارای تعریف خاص خود استکه این تعاریف و یژگیهای خاصی را برای هر رنگ قائل می شود تاما با استفاده از این ویژگیها بتوانیم مجموعه ای از تصاویر یا نقوش رنگی را در کنار هم جای دهیم طوری که زیباترین و پیام دهنده ترین ترکیب را داشته باشیم
رنگهای اصلی
سه رنگ آبی –قرمز-زردرارنگهای اصلی می نامند.این رنگهاغیرقابل تجزیه هستندوازترکیب کردن آنهاباهم می توان رنگهای دیگررافراهم کرد. مانند زرد + آبی = سبز
رنگهای گرم
قرمز ، زرد ، نارنجی ، قهوه ای و صورتی جزو این دسته به حساب می آیند در حقیقت طول موج نور قرمز بسیار به اشعه ماوراء بنقش که منشاء انتقال گرماست نزدیک است تاثیر رنگهای گرم را می توان به جریان مذاب گدازه های آتشفشان تشبیه کرد این دسته از رنگها نشان از تهاجم و تحریک دارند و توجه برانگیز و به تعریفی دیگر خود نما هستند ۰همنشینی این رنگها جسور و زنده و غنی جلوه میکند
رنگهای زنده
این حد از رنگ مانند شنیدن موسیقی کلاسیک است ۰ رنگهای زنده در کنار هر ( چه گرم و چه سرد ) مانند عده ای آدم هستند که در محفلی همه با هم بطرزی جدی درباره مطلبی واحد بحث میکنند این رنگها اغلب در اسباب بازی یا لباس بچه ها کاربرد دارند و سلامت و شادابی و انرژی آنها را نشان می دهد اما در مواردی بجز اینها اثری سوء دارد و سبب خستگی می شود۰
رنگهای مرده یا کدر
این رنگها از ترکیب خاکستری با رنگهای پایه بدست می آیند ۰ تمایل ما به رنگ های زنده بیشتر از رنگهای مرده است زیرا این رنگها مبهم و ناراحت و رمز گونه هستند و هیجان اهمیت هر چیزی را کاهش می دهند این رنگهای بیروح برای القای فکر و رویا کاربرد و در کنار یکرنگ زنده تاثیر مطمئن تری دارند
تاثیروقابلیت های رنگها:
باتوجه به مطالب ذکر شده درباره رنگها، اکنون باید به تاثیر رنگ بپردازیم . گفتیم هر رنگی دارای مفهومی است که آن را در اختیار هنرمند می گذارد علاوه بر اینکه رنگها و فراری آنها به لحاظ بصری و زیبایی حائز اهمیت هستند ، از طرف دیگر تاثیر روحی و روانی هم دارند و مورد توجه هستند ۰ چرا که هر رنگ حسی را در وجود بیننده بیدار می سازد و نیز مفهومی را به او تداعی میکند پس در رسانه ای مانند تلویزیون که تصویر پایه و اساس آن را تشکیل می دهد رنگ دارای اهمیت فراوان است در آخر باید اضافه کرد که بطور کلی رنگ های روشن جنبه های مثبت زندگی را نشان داده و نشان زندگی و رنگهای تیره و تاریک سمبل های منفی هستن
رنگ – نور – شکل
نور و اثر آن
نور عبارت است از جریان ذراتی بینهایت ریز به نام فرتون که با سرعتی معادل ۳۰۰ هزار کیلومتر بر ثانیه از روانشناسی رنگها – نور تشعشع میکنند. نورهایی که در فضای پارک مورد استفاده قرار میگیرند، دو نوع هستند.
نور طبیعی که برای رشد گیاهان ضروری است و روشنایی محل در طول روز را تامین میکند و باعث ایجاد سایه روشنهای کم و زیاد میشود و نور مصنوعی، برای روشنایی محوطه در شب و در برخی اوقات برای تاکید و تشدید خصوصیات برخی مکانها یا عناصر ساخته شده یا ایجاد سایه و روشن مورد استفاده قرار میگیرد …
در حالت کلی نور از نظر اثر روانی به دو دسته سرد و گرم تقسیم میشود.
نور سرد، نورهای مهتابی هستند که سرمای فیزیکی را تداعی میکنند و موجب افسردگی روانی میشوند. لامپهای مهتابی که گرایش آفتابی نداشته باشند، از این نوع هستند. نور گرم نورهایی با طیف متنوع هفت رنگ، نورهای گرم هستند. مثل نور خورشید، آتش، نورهای سوختنی، نور جنوب و نورهایی با گرایش رنگهای قرمز و نارنجی و زرد. کروم رنگ پوست صورت در نورهای گرم اضافه و در نورهای سرد کم میشود.زیبائی که به چشم می آید از پرتو نور و روشنائی است و گرنه در تاریکی ،زیبائی مفهومی ندارد.زیبائی حقیقتی با نور معرفت درک می گردد و زیبائی ظاهری با عزیزترین حس ما که بینائی است دیده می شود. نور و روشنایی چه ظاهری و چه عرفانی باعث می شود که زیبائی به چشم آید و رنگ و سایر زیبائیهای شیء جلوه کند. بنابراین بحث نور و پرداختن به آن می تواند در مباحث زیبائی شناسی و هنر جایگاه ویژه ای داشته باشد. از جمله علوم و هنرهایی که می توان به نقش نور در آن اشاره داشت ،هنر معماری است که بحث مفصلی را در زمینه روند بهره گیری از نور طبیعی به خود اختصاص می دهد. ابزار و وسایل روشنایی نیز به عنوان عواملی که تأمین کننده ی نور مصنوعی هستند ،مطرح می باشند. در هنر معماری نور یکی از اجزایی است که کنار عناصر و مفاهیم دیگر از قبیل ساختار ،نظم فضایی، مصالح، رنگ و … مطرح می شود و در طراحی به عنوان یک عنصر مجزا باید نقش خود را ایفا کند. یکی از مهمترین مشخصه های نور طبیعی، توالی و دگرگونی آن در طول روز است که باعث حرکت و تغییر حالت در ساعات مختلف می شود. در تاریخ نقاشی توجه به نور در دوره امپرسیونیست ها دیده می شود. هنگامی که نقاشان آتلیه های خود را ترک می کردند و در زیر نور خورشید با نور طبیعی مشغول نقاشی شدند. از مشخصات این سبک توجه به رنگ و نور در ساعات مختلف روز و انعکاس رنگ های اشیاء مختلف در یکدیگر و تأثیر رنگ های پیرامونی و به کار بردن رنگ های خاص و ناب می شد. این مقاله به بررسی نقش نور در معماری و معماری داخلی به عنوان یک جزء سازنده و مفهوم بخش می پردازد و در خاتمه امید بر این دارد که در آینده در ساختمان ها همانند نیاکانمان شاهد به کارگیری نور طبیعی به صورت یک عنصر کاملاً اثر بخش باشیم.نور طبیعی که حامل انرژی حیات بخش درونی است به عنوان یکی از منابع وجود حیات بر روی زمین محسوب می گردد. علاوه بر آن نور می تواند با رنگ ها و جلوه های متفاوت خود باعث تغییر چهره یک مکان شود زیرا نور در هر یک از فصول سال در آب و هواهای متفاوت و یا در هر زمانی از طول روز دارای چهره ای مخصوص به خود می باشد . ضمنا هر مکانی دارای نور خاصی است که تنها به آنجا تعلق دارد برای مثال در صحرای یک منطقه استوایی تابش به قدری شدید و سایه ها آنقدر کوتاه است که اشیا به چشم بیننده مرتعش و در حال ذوب شدن به نظر می آیند . به همین ترتیب نور موجود در مناطق کوهستانی جنگلی و یا سواحلی نیز دارای ویژگی های مکانی مخصوص به خود و متمایز از سایر مناطق است . زمانی که نور را به داخل فضای ساخته شده هدایت می کنیم در اصل نوعی ارتباط بین ساختمان و محیط خارج از آن ایجاد کرده ایم . بدین وسیله می توان جلوه های متفاوتی از فضای داخلی را که هر یک دارای ماهیت خاص خود از لحاظ ادراک فضایی می باشند ایجاد کرد از دوران ماقبل تاریخ همواره اجسام نورانی که تجسمی از یک شیء زنده را در ذهن بیدار می کردند توسط بشر مورد ستایش و احترام قرار گرفته و مشتاقانه برایشان جشن می گرفتند، آن ها را عبادت کرده و می پرستیدند.این توجه بیش از اندازه به عنصر نور در اغلب فرهنگ های اولیه بشری و در جوامعی با آداب و رسوم و عقاید مذهبی متفاوت همچنان در طول زمان مشاهده می شود. برخی از جوامع نور خورشید را در تشریفات مذهبی شان به کار می بردند و برخی دیگر درخشش اجسام نورانی را به عنوان عامل ایجاد فعل و انفعالاتی رمزآلود جهت دست یابی به حیطه هایی ماورای دنیای زمینی تلقی می کردند. حتی امروزه در بسیاری از مدارس شرقی که به تدریس یوگا اشتغال دارند برای ایجاد تمرکز ذهنی از اجسام نورانی مانند لامپ، خورشید، ماه، بلور و نور آتش استفاده می کنند. در اغلب ادیان، نور نماد عقل الهی و منشأ تمام پاکی ها و نیکی ها است و خارج شدن انسان از تاریکی جهل و تابیده شدن نور معرفت در وجودش همواره یک هدف نهایی می باشد. در اثر تابیده شدن نور الهی به درون کالبد مادی، یعنی جایگاه نفس آدمی است که انسان به رشد و تکامل معنوی می رسد در نتیجه برای نمایش این تمثیل در معماری اغلب بناهای مذهبی نور به عنوان عنصری بارز و مستقل از سایر عناصر و مفاهیم به کار رفته در ساختمان به کار گرفته می شود به گونه ای که شعاع های آن به طور واضح در داخل کالبد مادی و تاریک حجم قابل مشاهده است. فضاهای عمیق و تاریک کلیساهای قرون وسطی و یا مساجد اسلامی که با عنصر نور مزین شده اند به خوبی قادر به انتقال یک حس روحانی و معنوی می باشند.انسان در چنین فضاهایی که با نوری ضعیف روشن می شوند با مشاهده سایه های مبهم از اشیاء و احجام در ذهن خود به کامل کردن تصاویر پرداخته و با این عمل به نوعی خلسه فرو می رود که نتیجه آن یک حس نزدیکی به روانشناسی رنگها – وجود و هستی در درونش بیدار می شود.
رنگ های نور
اشیاء اطراف ما به طور کلی به دو گروه تقسیم می شوند: درخشان و غیر درخشان. اشیاء درخشنده مانند خورشید، از خود نور تولید می کنند (درمورد خورشید و دیگر ستارگان، این نور حاصل از واکنش های هسته ای درون ستاره است). اکثر اشیاء اطراف ما را اجسام غیر درخشان تشکیل می دهند. این اجسام می توانند اشعه های نور تابیده به خود را به چشم ما منعکس کنند، اما خودشان توانایی تولید نور ندارند. رنگی که ما مشاهده می کنیم، به طول موج ( یا فرکانس ) نور تابیده شده از جسم به چشم ما، بستگی دارد. کمترین فرکانسی که چشم انسان می تواند ببیند، مربوط به رنگ قرمز ( طول موج۶۵۰-۷۵۰mn ) و بیشترین فرکانس مربوط به رنگ بنفش است ( طول موج۳۹۰-۴۳۰mn ).
در این محدوده رنگهای رنگین کمان دیده می شوند:
۱ـ بنفش
۲ـ نیلی
۳ـ آبی
۴ـ سبز
۵ـ زرد
۶ـ نارنجی
۷ـ قرمز
اغلب اشیاء تنها بخشی از گستره ی طیفِ نور تابیده به خود را باز می تابانند. برای مثال مداد زرد تنها قسمت زرد طیف نور مرئی را به چشم ما باز می تاباند. دانشمندان هنوز کاملاً نمی دانند که چگونه ساختار مولکولی اجسام باعث می شود تا جسم فرکانس خاصی از نور مرئی را منعکس کند.
نورپردازی طبیعی
نور طبیعی یکی از عناصری است که در تغییر ماهیت فضای داخلی بنا تاثیر بسزایی دارد. ما میتوانیمنور را به گونهای بارز و مشخص داخل بنا هدایت کرده و بدین ترتیب با ایجاد عرصههایی از نور و تاریکی، فضای یکپارچه را بدون استفاده از عناصر و مصالح جداکننده به بخشهای مجزا تقسیم کنیم. روش دیگر استفاده از نور، برای شدت بخشیدن به هدفی مانند مرتفع نشان دادن فضاست. برای مثال در معبد پانتئون نوری که از نورگیر موجود در مرکز گنبد معبد به درون میتابد فضای تاریکتر داخلی را از لحاظ عمودی کشیدهتر نشان میدهد.همانگونه که میدانیم نور در تاریکی حامل پیامها و اشاراتی برای انسان است. از این خاصیت میتوان در مشخص نمودن مسیرهای ورودی و خروجی مربوط به فضاهای تاریک و عاری از نور داخلی بهره گرفت. بدین ترتیب که فرد در یک محیط نیمه تاریک با مشاهده یک روانشناسی رنگها – نور در محل ورودی که در حکم راهنما است میتواند مسیر حرکت و موقعیت خود را در فضای داخلی شناسایی کند. از نور برای القای حسی خاص در انسان نیز میتوان استفاده کرد. برای مثال فضایی که با نور ضعیف مزین شده باشد میتواند نوعی حالت خلسه در انسان ایجاد کند. از این رو در بسیاری از آرامگاهها و یا بناهای مذهبی میتوانیم شاهد تابش شعاعهای خفیفتر به درون فضای تاریک داخلی باشیم. ازدید همگان نورجزء اساسی و ضروری در ساختمان است . که کار آن روشن کردن فضا به منظور قابل رویت ساختن آن است .در هنر ساختمان سازیی یا به عبارتی معماری نور یکی از اجزایی است که کنار عناصرو مفاهیم دیگر از قبیل ساختار نظم فضایی مصالح رنگ و …. مطرح می شود و در طراحی به عنوان یک عنصر مجزا باید نقش خود را ایفاکند . ولی واقعیت این است که در بسیاری از موارد در ساختمان سازیو معماری های داخلی به نور بیشتر از یک عامل روشن کننده که باعث کاهش مصرف نور مصنوعی و در نتیجه کاهش مصرف برق ! می شود نمی نگرند و فقط به مواردی از قبیل این که نور جنوبی و شمالی بر نور شرقی و غربی ارجحیت دارد و در مواقع ناچاری نور شرقی از نور غربی بهتر است توجه می شود و معماران به صورت کلیشه ای و از روی عادت آن را رعایت می کنند و اگر در ساختمان سازی نیازی به نور پردازی و ایجاد مفاهیم و تاکید هایی توسط نور باشد منحصرا به استفاده از نور مصنوعی می پردازند و با انواع درجات و رنگ های نور مفهوم و طرح خود را اجا می کنند . در صورتی که با نگاهی به تاریخ معماری گذشته ( تقریبا هر نوع معماری تاریخی ) نور به عنوان یک عنصر مجزا به کار گرفته شده و به نتایج بسیار زیباییهم رسیده اند . یکی از مهمترین مشخصه های نور طبیعی توالی و دگرگونی آن در در طول روز است که باعث حرکت و تغییر حالت در ساعات مختلف می شود . در تاریخ نقاشی توجه به نور در دوره امپر سیونیست ها دیده می شود . هنگامی که نقاشان آتلیه های خود را ترک کردند و در زیر نور خورشید با نور طبیعی مشغول نقاشی شدند . از مشخصات این سبک توجه به رنگ و نور در ساعات مختلف روز و انعکاس رنگ های اشیای مختلف در یکدیگر و تاثیر رنگ های پیرامونی و به کار بردن رنگ های خالص و ناب می باشد . قاعدتا لازم نیست که چنین تحولی در سبک معماری داخلی ما نیز به وجود آید با توجه به اینکه ما ساختمان هایی داریم که عنصر نور را به قدری قوی و جذاب در خود به کار گرفته اند که هر بیننده ای را به خود جذب می کند . این مقاله به بررسی نقش نور در معماری و معماری داخلی به عنوان یک جزء سازنده و مفهوم بخش می پردازد و در خاتمه امید بر این دارد که در آینده در ساختمان ها همانند نیاکانمان شاهد به کارگیری نور طبیعی به صورت یک عنصر کاملا اثر بخش باشیم . امروزه از نور طبیعی بیشتر به منظور روشن ساختن فضاهای داخلی استفاده می کنند تا تغییر ماهیت فضا یا القای حسی خاص و مورد نظر ولی نباید این موضوع را فراموش کنیم که نور در دگرگونی ماهیت فضا یی و کالبدی تأثیر بسیار دارد، در معماری غربی هنر نقاشی روی شیشه (ویترای) و در ایران شیشه های رنگی را در سطوح قاب مانند شبکه بندی شده با طرح های هندسی کار می کنند که این شیشه ها ی رنگی و سطوح نیمه شفاف ایجاد سایه هایی مبهم از اشیاء ماورای خود می کنند و در گذشته بیشتر در فضاهایی مانند کلیسا استفاده می شد تا انسان را وادار به فکر کردن به روانشناسی رنگها – هستی کند از لحاظ حسی ،تاریکی پدیده ای خالی از انرژی است و فضای تاریک همواره یخ زده و منجمد به نظر می آید و تنها نور است که به این فضاها روح و نشاط می دهد، نور با ایجاد سایه ها، عمق ها و مرزها موجب هویت یافتن فضا می شود. در اغلب ادیان نور نماد عقل الهی و منشأ تمامی پاکی ها و نیکی ها و خارج شدن انسان از تاریکی و جهل و تابیده شدن نور معرفت است به همین جهت در اغلب بناهای مذهبی نوربه عنوان عنصر بارز از سایر عناصر و مفاهیم ساختمان به کار می رود. فضاهای تاریک کلیسا های قرون وسطی و مساجد اسلامی که با نور مزین شده اند به خوبی قادر به انتقال یک حس روحانی و معنوی می باشد، انسان در چنین فضایی که با نوری ضعیف روشن می شود با مشاهدهُ سایه های مبهم ازاشیأ و احجام، در ذهن خود به کامل کردن تصاویر پرداخته و با این عمل به نوعی خلسه فرو می رود که در نتیجه یک نزدیکی به روانشناسی رنگها – وجود وهستی در درونش بیدار می شود.زمانی که نور را به داخل فضای ساخته شده هدایت می کنند ارتباط بین ساختمان و محیط خارج ایجاد می شود و می توان جلوه های متفاوت از فضای داخلی که هر یک ماهیت خاص از لحاظ درک فضایی دارد ایجاد کرد .
شدت نور
بدون وجود نور و تصاویری از پدیدههای اطراف نمیتوان مکان را در پهنه ادراک، به تصرف درآورد و به موقعیت ارتباطات فضایی بینابین نایل گشت. نور قادر به ایجاد در کیفیت پدیدهها و فضا است، اما بدون تاریکی متولد نمیشود. بلکه مناظره بین تاریکی و روشنی، باعث تکامل یگانگی مکان و شکلگیری کلیت فضا میگردد. جایی که روشن است احجام به وضوح دیده میشوند، در مقابل تاریکی، سایه محیط را از یکنواختی درآورده و با خلق تصویری مکمل با آنچه که در روشنائی بر پرده ذهن انسان نقش بسته، تضادی در فضا میآفریند. تقابل نور و سایه جنبهای دوگانه به معماری می افزاید؛ در روشنایی نور، عملکردها و معانی به صورت مشخص و متمایز تحقق یافته و واقعیت بر پرده چشمان انسان شکل می گیرد. اما در تاریکی ابهامی موج میزند که باعث تجسم مفاهیم در ذهن مخاطب و انگیزهای برای قوی تخیل انسان است. به طور کلی میتوان گفت: در روشنایی، آنچه که هست، نمود پیدا می کند و در تاریکی آنچه که نیست، ولی می تواند باشد. لوئی کان درباره نور میگوید «ماده، نور خاموش شده است، وقتی که نور دست از بودنش بردارد، ماده میشود. در سکوت تاریکی، تمایل بودن نهفته است، بودن برای بیان آنچه که نوماه نور خورشید را به طور غیرمستقیم در فضا میپراکند و ستارهها سوسو زنان به جز طنازی بر پهنه آسمان شب، توان روشن نمودن سطح زمین را ندارند؛ این جاست که قدرتنمایی نور مصنوعی در شب اهمیت ویژهای پیدا میکند و روح حیاتبخش شبانه را در فضاهای داخلی و خارجی میدمد. نور مصنوعی در پوسته خارجی، کلیت بنا را به نمایش مگذارد و با توجه به عملکرد و نوع ارتباط آن با محیط پیرامون، معمار می تواند روشهای مختلفی از نورپردازی را به کار ببرد. با عبور نور طبیعی از پوسته خارجی، فضای داخل و خارج از یک روانشناسی رنگها – روشنایی میگیرند و این باعث تأکید بیشتر بر آفرینش خلاقانه بر روی جدارههای نما و بیان معانی معمارانه آن می شود. اما نور مصنوعی چنین توانایی را ندارد و نورپردازی داخلی مجزا از خارج است. امروزه با تحولاتی که در عرصه اندیشه رخ داده است، معماری نیز دگرگون شده و روشهای انتقال نیرو و طراحی سازههای جدید، پوستههای معماری را شفافتر کرده است. شفافیت نما، مرز درون و بیرون را شکسته و حضور نور بیش از پیش احساس می شود. به طوری که تیرها و بادبندهای شیشهای در بناهای معمارِی معاصر به کار برده میشوند. معماری مدرن جهانی فراتر از حد شفاف، را تولید کرده است، جهانی از نور همگن، روشن و فاقد تاریکی. این دنیای نور به معنای مرگ فضاست به همان قطعیتی که تاریکی مطلق دارا است. تادائو آندو معمار معاصر ژاپنی در این باره میگوید : « در دوره مدرن، معماری دارای پنجرههای بزرگ و آزاد از محدودیت سازه میگردد، که اجازه طراحی و ساخت در هر ابعادی امکان پذیر می کند، ولیکن در کنار آزادی نور در معماری، جان بخشی و حیات بخشی نور به صورت غیر مؤثر پراکنده شده و از دست رفته است.» در نورپردازی به شیوه مصنوعی ویژگیهای نور از طریق انتخاب انواع سیستمهای نورافکنی، بر عهده معمار است و حتی امکان خلق سیستمهای محیطی هوشمند و سازگار را دربازسازی محیط مصنوع را در اختیار ما میگذارد. به این طریق قادر به تنظیم منابع نوری با روش های متفاوت و مستقل میگردیم که با جهت پذیری، شدت و درجهبندی متغییر ساخته شده اند. از نظر فیزیکی ایجاد کمیت بهینه برای نور از نظر مقدار، شدت، رنگ و گرما با نور مصنوعی کاملاً امکان پذیر است ولی تقلید از تغییرات همیشگی نور طبیعی که باعث تغییر ادارک ما می شود با نور مصنوعی بسیار مشکل است. نور طبیعی برای ما خاصیت یک زمانسنجی طبیعی را دارد که نور مصنوعی فاقد آن است. باید به این نکته نیز اشاره کرد که این امکانات می تواند با قوه خلاقانهای کامل شود و به طراحی فضاهای زیبا و سرشار از معانی منتهی شده و به مخاطب این اجازه را بدهد که در فضا با حضور هزاران هزار پرتو به آزمودن احساسات و هیجانات درونیاش بپردازد؛ که این خود، شیوهای از درک هستی و هارمونی حیات بخش فضا است.ر در راستای خلق همان چیز تلاش می کند.»
رنگ
یکی از ملاحظات روانشناختی رنگ که در کاربرد هنری رنگ اهمیت دارد ، بررسی تأثیرمتقابل رنگ ها است . جلوه یا اثر هر رنگ در جوار رنگ دیگر تغییر می کند هر رنگ نسبت به دیگری میزان تیرگی یا روشنی ذاتی اش را می نمایاند . معکوس کردن این ترتیب طبیعی ، ناسازگاری رنگی به بار می آورد.هر رنگ دارای سه صفت یا سه بُعد دیداری مستقلا تغییر پذیر است : فام ، درخشندگی و پرمایگیفام ، صفتی از رنگ است که جایگاه آن را در سلسله ی رنگی ( از قرمز تا بنفش) معادل با نور طول موج های مختلف در طیف مرئی – مشخص می کند قرمز ، زرد و آبی را فام های اولیه می نامند و چون مبنای سایر فام ها هستند ، رنگ های اصلی نیز نام گرفته اند . فام های ثانویه عبارتند از : نارنجی ، سبز و بنفش که از اختلاط مقادیر مساوی از دو فام اولیه حاصل می شوند . فام های ثالثه از اختلاط فام های اولیه و ثانویه به د