عکاسی جنگ چیست
عکاسی جنگ به مردم کمک میکند تا عمق یک فاجعه جنگی را که از طرق نوشتار قابل انتقال نیست درک کنند.
جنگهای داخلی آمریکا نقطه شروعی عکاسی جنگ بودند. در این عکسها چهره خشن و بیپردهای از زشتیهای این جنگ داخلی برای مردم فاش شد. در واقع مردمی که جنگ داخلی را اقدامی شرافتمندانه به حساب میآوردند با دیدن تصاویری از واقعیتهای این جنگ شوکه شدند.
به علت حساسیتهای نظامی و استراتژیک اجازه تصویربرداری چندانی در جنگ اول جهانی به عکاسان داده نشد، هر چند عکاسی از پیکارهای مبارزاتی؛ سالها پیش از این جنگ آغاز شده بود.
عکسهای جنگی در طول جنگ جهانی دوم بیشتر ترغیب کننده روحیه میهن پرستی و افشا کننده بی عدالتیهای اجتماعی بود.
اما عکسهای تکان دهنده از فاجعههای جنگ ویتنام باعث ایجاد روحیه و تفکرات ضد جنگ در مردم شد.
سوژههای عکاسی جنگ میتوانند خارج از محدوده جبهه یک جنگ نیز باشند. ثبت تصاویر ویرانههای به جا مانده از جنگ و لطمات انسانی نیز در حوزه همین عکاسی قرار دارد.
در واقع هدف اصلی عکاسی جنگ به تصویر کشیدن چهره انسانی است که به هر شکل درگیر این نزاع و درگیری است؛ خواه یک سرباز خسته؛ خواه یک کودک غمگین.
همانطور که تاریخ نشان داده است، عکاسی جنگ تاثیر زیادی در افکار عمومی دارد و ممکن است مانند مثال جنگ ویتنام، مردم را در مقابل سیاست کشور قرار داده و حتی دولتمردان را مجبور به توقف جنگ کنند.
عکاسان ایرانی در جنگ تحمیلی
در طول سال های جنگ (۱۳۶۷ ـ ۱۳۵۹) می توان عکاسان ایرانی را به سه دسته تقسیم کرد:
۱ـ عکاسانی که تصویرگر جنگ نبودند.
۲ـ عکاسانی که ابتدا عکاس جنگ بودند، اما به مرور خود را از جنگ کنار کشیدند.
۳ـ عکاسانی که تصویرگر جنگ بودند.
عکاسانی که تصویرگر جنگ نبودند، خود را فاقد روحیه ی لازم برای حضور در جبهه های نبرد می دانستند. عده ای از آنان مدعی اند برای عکاسی از جنگ لازم بود وابسته به گروه یا سازمان خاصی می بودند تا از طریق آن ها به جبهه ها فرستاده می شدند. می بایست تحت نظر آنها و برای آن ها کار می کردند و به طور مستقل قادر به عکاسی از جنگ نبودند.
کارهای زیادی می شود در باره ی این عکس ها انجام داد: مشروط بر این که باور کنیم که این عکس ها بزرگترین اسناد تاریخ معاصر ما هستند و باید نگهداری شوند
تمام این ها بهانه ای بیش نیست، چرا که عکاسانی بودند که به صورت آزاد و بدون وابستگی به سازمان یا نهاد خاصی موفق به عکاسی از جنگ شدند، کسانی نظیر محسن راستانی، بهمن جلالی، کامران جبرئیلی و ……….
چنانچه ادعای این دسته از عکاسان را صحیح بدانیم، باید پرسید چرا آنان از موضوع های مربوط به جنگ در شهرها مانند اردوگاه های مهاجران جنگ، اعزام نیرو به جبهه، تشییع شهدا، اسرا و …… عکاسی نکردند.
علت حضور نداشتن این گروه از عکاسان در جنگ را فقط می توان «بی تفاوتی آن ها به این واقعه ی بزرگ» ذکر کرد، گویی هیچ حادثه ای در جریان نبود.
عده ای دیگر از عکاسان، در ابتدای جنگ، با شوری که در جامعه ایجاد شده بود، وارد جنگ شدند. آن ها بعدها با طولانی شدن جنگ و پیشنهاد کارهای بی خطر و درآمد بهتر، از صحنه ی عکاسی جنگ خارج شدند.
اسماعیل داوری، متولد ۱۳۳۸ در تهران، «اوایل جنگ، عکاس های خوبی داشتیم. همان سال های اول جنگ احساس کردند کار بیهوده است یا از عکس ها استفاده ی صحیح نمی شود، عکاسی جنگ را کنار گذاشتند و رفتند سراغ کارهای دیگر. من با بعضی از آن ها صحبت کردم که بیایید با هم برویم، تضمین می کنم صحیح و سالم برگردید، گفتند نه آقا، ما با جنگ کاری نداریم.»
عکاسان رسانه های گروهی، عکاسان آزاد و عکاسان وابسته به نیروهای مسلح، عکاسان تصویرگر جنگ بودند.
سن عکاسان جنگ ایران و عراق
در مورد گروه های سنی عکاسان ایران و عراق می توان گغت که متولدان سال های ۱۳۳۵ تا ۱۳۳۹، بیشترین رقم را به خود اختصاص داده اند. این گروه در آغاز جنگ در حدود بیست تا بیست و چهار سال داشتند. متولدان گروه سنی ۱۳۴۰ تا ۱۳۴۴، مقام دوم را به خود اختصاص داده اند. این گروه در آغاز جنگ بین پانزده تا نوزده سال داشتند.
اکثر عکاسان جنگ تحمیلی، کمتر از بیست و چهار سال سن داشتند. هم چنین اکثر قریب به اتفاق آن ها برای نخستین بار از جنگ تحمیلی عکاسی کرده اند.
بهمن جلالی در این خصوص می گوید «زمانی که جنگ اتفاق افتاد، جامعه ی عکاسی ایران هیچ تجربه ای از جنگ نداشت، یعنی هیچ کدام از عکاسان اصلاً تا آن زمان جنگ ندیده بودند، اصلاً جنگ را نمی شناختند و اصلاً حتی یک عکس از جنگ نگرفته بودند و اگر موقعیتی به دست آوردند، واقعاً بر اثر ممارست و حضور مداومشان در جبهه ها بود که توانستند این عکس ها را بگیرند.»
هدف اصلی عکاسی جنگ به تصویر کشیدن چهره انسانی است که به هر شکل درگیر این نزاع و درگیری است؛ خواه یک سرباز خسته؛ خواه یک کودک غمگین.
جلالی در ادامه می گوید «عکاس ایرانی اگر به جبهه رفت، خودش رفت. من تاکنون نشنیده ام که کسی را به زور فرستاده باشند. حالا تصور کنید یک فرد بیست و دو ساله با یک دوربین رفته جبهه و این عکس ها را گرفته، نه کسی عکس هایش را ادیت کرده و نه کسی کمکش کرده است و نه کسی او را رشد داده و هر آن چه به دست آورده، به حق می توانم بگویم بسیار با ارزش و شایسته است.
عکس هایی که از جنگ ایران گرفته شده است، به اعتقاد من، با وجود بی تجربگی عکاسان ایرانی، چیزی کم تر از عکس های خوب جنگ دنیا ندارد و اگر این عکس ها در دنیا کمتر مطرح و شناخته شده است، این گناه به گردن بخش دیگری است. هر کدام از این عکاسان که این عکس ها را گرفته اند، اگر در هریک از خبرگزاری های دنیا کار می کردند و ماموریت داشتند و این عکس ها را می گرفتند، مطمئناً الان از نظر آن ها عکاسان بسیار معتبری محسوب می شدند.»
وی در ادامه می گوید «کارهای زیادی می شود در باره ی این عکس ها انجام داد: مشروط بر این که باور کنیم که این عکس ها بزرگترین اسناد تاریخ معاصر ما هستند و باید نگهداری شوند.»
نخستین عکس از جنگ تحمیلی
تصویر زیر ، نخستین عکس ثبتشده از جنگ تحمیلی عراق علیه ایران است.
این عکس توسط عباس فتحی؛ عکاس روزنامه کیهان در ۳۱ شهریور سال ۱۳۵۹ (نخستین روز جنگ تحمیلی) گرفته شده است.
در این عکس نمایی از بمباران فرودگاه مهرآباد تهران توسط هواپیماهای عراقی به تصویر کشیده شده است.
سوژههای عکاسی
سوژههای عکاسی جنگ میتوانند خارج از محدودهٔ جبههٔ یک جنگ نیز باشند. ثبت تصاویر ویرانههای بهجامانده از جنگ و لطمات انسانی نیز در حوزهٔ همین عکاسی قرار دارد. در واقع هدف اصلی عکاسی جنگ، بهتصویرکشیدن چهرهٔ انسانی است که به هر شکل درگیر این نزاع و درگیری است؛ خواه یک سرباز خسته باشد خواه یک کودک غمگین.
همانطور که تاریخ نشان داده است، عکاسی جنگ تاثیر زیادی در افکار عمومی دارد و ممکن است مانند مثال جنگ ویتنام، مردم را در مقابل سیاست کشور قرار داده و حتی دولتمردان را مجبور به توقف جنگ کنند.