چگونه کسب و کار خود را رونق دهیم
چگونه کسب و کار خود ررا رونق دهیم
ارزش کار خود را بالا ببرید و به همان اندازه شاهد رونق حرفه خود باشید. آدمهای موفق در یک محیط کاری جدید به شغل خود همانند یک محصول مهم تجاری مینگرند، هرگز ارزشهای آن را دست کم نمیگیرند و بخوبی آگاهند تا زمانی در محیط کارشان ارزشمندند که بتوانند سودآوری داشته باشند، چه برای خود و چه برای شرکت یا کارفرمایی که برای آن کار میکنند.
یک محصول، زمانی در بازار پرفروش میشود که از کیفیت خوب، تبلیغات، بازاریابی قوی و چندین فاکتور موثر دیگر در جلب توجه مشتری برخوردار باشد و افراد نیز زمانی میتوانند شاهد رونق حرفه خود باشند که ارزش کار خود را بالا ببرند، برای بالا بردن تواناییهای خود بکوشند، درباره تواناییهای خود تبلیغ کنند و در محیط کار انعطافپذیر باشند. برای نیل به همه این اهداف، آدمهای موفق همچنین میدانند که تابع بازار خود هستند و این بازار جایی نیست جز سازمان، شرکت یا کارفرمایی که برای آن کار میکنند.
آنها باید از تمام جوانب کاری شرکتی که برای آن کار میکنند؛ آگاه باشند و به نوع مهارتهای خود، تقاضا برای آن مهارتها و تواناییهای تغییر و تحولات مختلف در محیط کارشان و پروژههایی که در ارتباط با شغلشان است، آشنا باشند. با آگاهی از همه این عوامل، آنها باید درصدد بالا بردن ارزش کار خود باشند.
برای این کار باید از همه مهارتهای خود به نحو عالی استفاده کنند، درصدد یادگیری مهارتها و تجربههای جدید باشند و بتوانند خود را با شرایط جدید کاری و تغییر و تحولات سازمانی منطبق کنند. ● به ابزارهای خود اعتماد دارید؟
وقتی کسی را برای انجام کاری (همچون کارهای مختلف تعمیراتی و غیره) استخدام میکنید؛ دوست دارید که او از بهترین و روزآمدترین ابزارهای لازم در کارش استفاده کند تا پولی که به او میپردازید هدر نرود و حتی در آینده مشتری دایمی او شوید، چنین مثالی درباره شما نیز صدق میکند.
ابزار کار شما آن چیزی است که میدانید و چگونگی انجام کاری که به شما محول شده. دستمزد شما بر مبنای ارزشهای فعلی دانش و مهارتتان است.امروزه مهارتها و فناوریهای جدید، با سرعتی بیش از گذشته، در حال ورود به بازار و معرفی به مشاغل مختلف هستند.
بنابراین مطمئن باشید که کس دیگری در جایی دیگر، مشغول یافتن راهی بهتر، موثرتر، سریعتر و حتی کمهزینهتر برای انجام کاری است که شما در حال حاضر آن را انجام میدهید.
به خاطر داشته باشید، اگر نتوانید از مهارتها و تکنولوژیهای جدید در کار خود استفاده کنید یا دانش خود را روزآمد کنید؛ همکاران و رقبای شما این کار را خواهند کرد و شما از قافله عقب خواهید ماند.
در این زمینه به مثالی خوب اشاره میکنیم. زمانی انجام کارهای مختلف گرافیکی به صورت دستی و با داشتن ذوق و سلیقه لازم از سوی گرافیست امکانپذیر بود، اما امروزه با ورود کامپیوتر در همه عرصهها، کارهای گرافیکی راحتتر انجام میگیرد. در این میان، با توجه به برنامههای مختلفی که برای انجام کارهای گرافیکی با کامپیوتر به بازار عرضه شده، برگ برنده با کسی است که بیشترین احاطه را بر برنامهها داشته باشد و بتواند از هر یک از آنها در جای لازم استفاده کند. به خاطر داشته باشید که مهارتها، قابلیتها و تواناییهای ما تا زمانی با ارزش هستند که کسی حاضر باشد برای استفاده از آنها پول پرداخت کند. شرکتها و کارفرمایان امروز در بازارهای جهانی برای روزآمدترین مهارتها و دانش کار، پول پرداخت میکنند؛ بنابراین برای رقابت در عرصه بینالمللی، باید بتوانید خود را مجهزتر کنید و نه فقط مجهزچرا که در غیر این صورت، فرد دیگری با شرایط بهتری نسبت به شما از راه خواهد رسید و جایگزین شما خواهد شد. ● چه ابزارهایی در دست دارید؟
در عصری که هر روز آن دستخوش تحولات مختلف است، باید خود را با تغییرات و تحولات جدید در محیط کار آماده کرد.
همه ما در محیط کار خود با چالشهای مختلفی از جمله با تغییرات و تحولات جدید از جمله یافتن جایگزینی برای شغل فعلی خود مواجهیم و این چالش، زمانی جدیتر میشود که حس کنیم فقط در یک حوزه قادر به فعالیت هستیم و کار دیگری از دستمان بر نمیآید.
برخی با چند مشاوره و تست روانشناسی و… براحتی به قابلیتهای دیگر خود که البته بالقوه هستند پی میبرند؛ درحالیکه برخی دیگر به طور اتفاقی و حتی ناآگاهانه متوجه آنها میشوند. در هر دو حالت، افراد به این نتیجه میرسند که مهارتها و علایق و قابلیتهای بیشتری نسبت به آنچه فکر میکنند دارند و برای یافتن مهارتها و علایق جانبی، چه برای آنهایی که حرفهای هستند و چه برای آنهایی که به صورت تفننی کار میکنند؛ روشهای مختلفی وجود دارد.
در مدرسه یا دانشگاه در چه درسهایی نمرات خوب میگرفتید؟ به چه کارهایی علاقه داشتید؟ در حال حاضر در چه کارهایی مهارت دارید، آیا کسی از شما در کار دیگری تعریف کرده است؟ فکر میکنید چه استعدادهای ذاتی دیگری دارید؟ دست و دلتان به چه کار دیگری میرود؟ در پاسخ به سوالهای فوق و سوالهای مشابه، به فهرستی از فعالیتها و کارهایی میرسید که از انجام آنها لذت میبرید یا در گذشته لذت میبردید. مطمئنا اینگونه فعالیتها، نیازمند مهارتها و تواناییهایی هستند که شما در خود دارید و از وجود آنها بیخبرید. پس معطل چه هستید؟ آنها را کشف کرده و به نحو بهینه از آن استفاده کنید. ● مهارتها چقدر با ارزش هستند؟
برخی مواقع انسانها بعضی کارها را بیدردسر انجام میدهند و به اینکه آن را چگونه انجام میدهند فکر نمیکنند. با این حال، در انجام همین کارهای ساده هم، فرآیندهای مختلفی دخیلند و برای انجام این فرآیندها، مهارتهای مختلفی مورد نیاز است؛ مهارتهایی که با ارزشتر از آن چیزی است که شما فکر میکنید.
برای تعیین ارزش مهارتهایتان میتوانید تمرین زیر را انجام دهید.
یک صفحه از آگهی روزنامه را جدا کنید (به صفحه خاصی توجه نکنید چون در هر حال دنبال یافتن یک شغل نیستید و این کار فقط یک نوع تمرین است.)
عنوان آگهی، یعنی شغل و پستی را که برای استخدام افراد آگهی میشود با یک تکه نوار نامرئی بپوشانید (طوری که بعدا بتوانید آن را جدا کنید و عنوان را بخوانید.)
حال به فهرست شرایط مورد نیاز داوطلبان مراجعه کنید. از یک ماژیک فسفری یا روشن، برای جدا کردن مهارتهایی که به آنها در مشاغل مختلف نیاز هست و شما آن را در خود مییابید، استفاده کنید. حال نوارهای چسبیده را بردارید و به عنوان آگهیها توجه کنید. حتما غافلگیر خواهید شد؛ چون خواهید دید واجد مهارت در حوزهها و مشاغلی هستید که هرگز به ذهنتان خطور نمیکرد. بنابراین به خاطر داشته باشید که مهارتهای یک فرد کارآمد در زمینههای کاری مشابه، قابل استفاده است (هر غذا ادویه خاص خود را میطلبد، اما برخی غذاها با ادویه مشابه تهیه میشوند.)
حال که متوجه مجموعهای از حوزههای مختلف کاری شدهاید که به چه مهارتهایی نیاز دارد؛ زودتر میتوانید فهرستی از مشاغل مورد علاقه خود را به ترتیب اولویت فهرست کنید البته ممکن است نام برخی شغلها را نشنیده باشید؛ اینها همان مشاغل جدید هستند که با پیشرفت و تکنولوژی تولید میشوند.
هر سال، بیشتر افراد جهان به نوشتن اهداف خود میپردازند و آنها را بر روی کاغذ پیاده میکنند. بسیاری از افراد میخواهند به تناسب اندام برسند یا به پول بیشتری دست پیدا کنند و یا ممکن است اهداف دیگری داشته باشند.
باشگاههای ورزشی در اوایل سال با استقبال زیادی مواجه میشوند اما با گذشت زمان به حالت عادی بازمیگردند. تعداد افراد هدفمند کاهش پیدا کرده و همهی آنها به عادتهای قدیمی خود باز میگردند. هدف اصلی یعنی کم کردن وزن ، به مدت یکسال دیگر نیز فراموش میشود.
در کسبوکار و تجارت ما قول میدهیم تا برای مشتریان خود در آغاز پروژه کارت بفرستیم و یا به خودمان میگوییم که از این به بعد واقعا از CRM به منظور بررسی احتمالات و موفقیتهای گذشته به صورت هفتگی، به جای مطالعهی تصادفی آنها استفاده میکنیم. اما بعد از کار کردن با ۲ مشتری این روند را متوقف میکنیم زیرا انجام این کار مشکل است و از طرف دیگر هیچ سودی از انجام این کار دریافت نمیکنیم.
سیستمها میتوانند در به ثمر رسیدن اهداف موثر باشند. زیرا ایجاد یک سیستم به منظور درک مشتریان و آگاهی از نیازهای آنها از دو مزیت اصلی برخوردار است. اول از همه، این شرایط انجام دادن کارها را آسانتر میکند. دومین مزیت این است که زمانی که شما یک سیستم داشته باشید، میتوانید کار را به شخص دیگری واگذار کرده و این کار را به شغل آنها تبدیل کنید.
ایجاد یک سیستم برای کسبوکار شما میتواند شما را برای واگذار کردن کار به دیگران و ایجاد تیمی که به نظارت شما نیازی نداشته باشد، آماده کند. سیستم و نظام کاری میتواند به ایجاد انسجام و ثبات، در دنیای تجارت خارج از کنترل شما منجر شود. به مرور زمان همین استحکام و پایداری آن چیزی است که شما را در رقابت به پیروزی میرساند. .
“بله گفتن” همیشگی احتمالا یکی از عواملی است که باعث کاهش درآمد و سرمایهتان میشود. ما همیشه به مشتریان خود بله میگوییم، احتمالا نباید به جلسهای که ارزش چندانی برای تجارت ما ندارد بله بگوییم. ما به بله گفتن ادامه میدهیم زیرا یاد گرفتهایم که انجام این کار به معنای خوب رفتار کردن و خوب به نظر رسیدن است و همهی ما میخواهیم که افراد خوبی به نظر برسیم.
زمانی که به تمام چیزهایی که در سر راه ما قرار گرفتهاند بله میگوییم، دیگر جایی برای بله گفتن به مواردی که در زندگی ما واقعا ارزش دارند، وجود نخواهد داشت. حتی اگر ما همان موارد بسیار مهم را با آغوش باز بپذیریم، از زمان کافی به منظور آمادگی برای مواجهه شدن با آنها برخوردار نیستیم.
شما باید تنها با مشتریانی کار کنید که بیشترین ارزش را برای آنان قائل هستید. بهتر است به بررسی مشتری و پروژهی مورد نظر خود بپردازید و سپس به همهی موارد دیگر نه بگویید. به تمام جلساتی که در طول هفته دارید نه بگویید و زمان کافی به منظور تمرکز کردن بر روی کاری که در آن بهترین هستید را در اختیار خود قرار دهید.
زمانی که تنها بر روی فعالیتی که میتوانید به دنبال آن بیشترین ارزش را به همراه بیاورید، تمرکز کنید، به دنبال آن از قدرت بیشتری برخوردار خواهید شد. شما به دستیابی به پروژههای موفقیتآمیز و مشتریان خوشحال ادامه میدهید.
۳- کتابهای واقعی بخوانید.
وبلاگها عالی هستند، اما دارای محدودیت هستند. آنها دارای فضای محدودی هستند و به ندرت میتوانند به موضوعی به صورت تمام و کمال اشاره کنند. حتی یک مطلب طولانی در وبلاگ که هزاران کلمه دارد در مقایسه با کتابی که از ۲۰،۰۰۰ کلمه یا بیشتر دارد، بسیار کوچک به نظر میرسد. آن چه که یک وبلاگ در ۱۰۰۰ کلمه میتواند به آن اشاره کند، یک کتاب میتواند با به کار بردن ۵۰۰۰ کلمه به مطالبی دو برابر همان وبلاگ اشاره کند و عمق زوایای یک مطلب را نیز مورد توجه قرار دهد.
اگر میخواهید موفق باشید، باید به خواندن کتابهای واقعی در مورد کسبوکار و تجارت در زمینهی صنعت مورد نظر خود بپردازید. از آن جایی که “نه” گفتن به بسیاری از مسائل را آغاز کردهاید، اکنون زمان بیشتری برای مطالعه دارید.
اگر شما بتوانید حتی یکی از این نکات را دنبال کنید، میتوانید درآمد خود را افزایش دهید. اگر شما واقعا بتوانید تمرکز خود را وقف تمامی این موارد کنید، در این صورت دو برابرشدن درآمد شما میتواند بسیار سادهتر باشد. حتی ممکن است بتوانید درآمد خود را ۱۰ برابر افزایش دهید.