عکاسی خیابانی چیست و چگونه انجام میگیرد ؟
عکاسی خیابانی (به انگلیسی: Street Photography) به عنوان بدنه هنر عکاسی، صحنههایی از زندگی روزمره مردم را سوژه اصلی خود قرار میدهد. خیابانها، پارکها، کارناوالها، محلهای خرید و مراکزی که مردم گرد هم میآیند، محل اصلی تهیه عکسهای خیابانی است. هر چند این عکاسی شاخهای از عکاسی مستند به شمار میآید اما از بعضی لحاظ با هم متفاوت هستند از جمله اینکه هدف اصلی عکاسی خیابانی به تصویر کشیدن مردم است و نه پوشش یک اتفاق. در واقع این شاخه از عکاسی آیینهای است در برابر مردم که گاهی نیز با شوخ طبعی و یا لحنی طعنهآمیز پیامهای سیاسی و یا اجتماعی را منتقل میکند که در چنین شرایطی به عکاسی مستند نزدیک میشود. سالهای ۱۹۷۵ تا ۱۹۸۰ نقطه اوج و شکوفایی تاریخ عکاسی خیابانی است.عکاسی خیابانی در ثبت و به تصویر کشیدن ژست های طبیعی در کسری از ثانیه خلاصه می شود. عکس می تواند با کمک حالات و ژست های طبیعی هزاران حقیقت ناگفته را شرح دهد. خیابان مکانی است که عکاس می تواند حقیقت دنیای اطرافش را از پشت لنز دوربینش به تصویر بکشد. این عکس می تواند زمانی گرفته شود که سوژه مطلع نیست و حالت طبیعی خود را دارد.

بازدید ادامه مطالب با کلیک روی این مطلب
عکاسی خیابانی چیست
ژست دادن و حالت بخشیدن به سوژه کاملا بر خلاف قانون این نوع عکاسی است. به طور خلاصه عکاسی خیابانی تصویر کشیدن لحظه های یک شخص با دوربین است. شخصی ممکن است سوال کند که چرا عکاسی خیابانی دشوار است؟ پاسخ این است که چقدر می توانید صبور باشید تا ببینید گلی می شکفد. بله! دقیقا شخص زمانی که لنزش را نشانه می رود، دکمه شاتر را پایین نگه می دارد و چشمانش را باز نگه می دارد به همین اندازه صبر و تحمل نیاز دارد میخواهم در مورد موضوعی بنویسم که بحثهای زیادی را در فضای آنلاین به راه انداخته:
عکاسی خیابانی چیست؟ انجمنهای تخصصی، گفتوگوهای فیسبوکی، وبلاگها و گروههای فلیکری بیشماری وجود دارند که در مورد اینکه چه نوع عکاسی را میتوان خیابانی نامید، بحث میکنند. من به این سوال مدتها فکر کردهام: عکاسی خیابانی چیست؟ و در طی این سالها، عقاید و افکارم تغییر کردهاند و متحول شدهاند. باید بگویم تمام پاسخها برای تعریف اینکه عکاسی خیابانی چیست (یا چه چیزی نیست) را در اختیار ندارم اما تلاش خواهمکرد به نتایج منطقیای در مورد چیستی و معنای عکاسی خیابانی برسم. این نوشته را بهعنوان یک مقالهٔ بازتابکنندهٔ افکارم در نظر بگیرید تا در خلالش عقاید شخصیم را بهتر متوجه شوید. همچنین امیدوارم تفکراتم را با افکار شخصیتان ترکیب کنید و به نتایج موردنظر خودتان برسید.
چه چیزی عکاسی خیابانی نیست؟
عموما معتقدم بهترین راه برای تعریف یک موضوع، مشخص کردن «آن چه نیست» است. به طور مثال، ما نمیدانیم چه چیزی ما را خوشحال میکند (ولی خیلی خوب میدانیم چه چیزی ما را ناراحت میکند). چیزهایی مثل رفت و آمد صبحگاهی، رئیس پرتوقع، مشکلات زناشویی و انجام کاری که علاقهای به آن نداریم هم همچنین. پس سادهتر میشود گفت، راه رسیدن به شادی همان دوری کردن از چیزهایی است که حالمان را بد میکند. پس برای آغاز گفتگو و مطرح کردن افکارم در مورد اینکه عکاسی خیابانی چیست، از اینجا آغاز میکنم که چه چیزهایی از دید من، عکاسی خیابانی نیست. برای این منظور باید از دو ژانر محبوب عکاسی شروع کنم که به طور مستقیم با آنچه روح عکاسی خیابانی احساس میکنم، تفاوت و اختلاف دارند.
۱. عکاسی منظره :اگر عکسی از یک درخت، آب یا یک غروب ببینم، آن را در زمره
عکاسی خیابانی به حساب نمیآورم. چرا؟ زیرا طبیعت اولین موضوع عکاسی منظره است. بنابراین احساس میکنم باید یک عنصر شهری، عکس را به عکاسی خیابانی مربوط کند.
۲. عکاسی استودیویی :در همین رابطه، عکاسی استودیویی را عکاسی خیابانی به حساب نمیآورم. طبیعت عکاسی استودیویی براساس تصورات ذهنی قبلی و صحنه چیده شده و کمی تصنع است.
مدل، گریم، مو، پسزمینه و نحوه عکاسی را در نظر بگیرید -همه تحت کنترل عکاس، آرایشگر و دستیار نور و غیره هستند. بنابراین فکر میکنم عکاسی خیابانی بهجای ماهیتِ پیشبینیپذیر و دستکاریشده عکاسی استودیویی نیازمند عنصر ناگهانیبودن و عدم قطعیت است. برای انتقال بهترِ مفهوم، بعضی از تصورات نادرست در مورد عکاسی خیابانی را ذکر میکنم: عکس خیابانی باید کاندید باشد: فکر میکنم این قسمت، بحثبرانگیزترین نکتهای باشد که در این مقاله مینویسم. من به شخصه عقیده ندارم که عکس خیابانی باید به صورت کاندید گرفته شده باشد. قبول دارم که بهترین عکسهای خیابانی کاندید هستند -اما فکر نمیکنم این یک عنصر ضروری عکاسی خیابانی باشد. به طور مثال، عکسهای خیابانی زیر را که کاندید نبودند، در نظر بگیرید:
الف. ویلیام کلاین: کودک با تفنگ
این عکس یکی از مشهورترین عکسهای ویلیام کلاین است -کودک با تفنگی که مستقیم به سمت عکاس نشانه گرفته است، با نگاهی ارعابآور و پر از خشم. عکس به اندازه کافی کاندید بهنظر میرسد، اما چاپ مستقیم (Contact print) توسط کلاین نشان میدهد که در فریم بعدی، کودکان میخندند و کاملا از حضور عکاس آگاهند.

توجه داشته باشید که در عکس پایین، بچهها با هم شوخی میکنند و میخندند. علاوه بر این، ویلیام کلاین فاش کرد که وقتی بچهها را در حال بازی با تفنگ اسباببازی دیده، سر یکی از آنها داد زده «جدی باش» که باعث شده بود کودک تغییر حالت داده و تفنگ را به سمت عکاس بگیرد. ویلیام کلین به خاطر روش تحریک کردن سوژه عکاسیش، به چالش کشیده شده است. چگونه یک عکس میتواند طبیعی باشد وقتی عکاس به سوژههایش میگوید چه کار کنند؟ کلاین به این شبهه اینگونه پاسخ داد که اگرچه او سوژههایش را برای اجرای یک واکنش یا بیان مشخص تحریک کرده، این سوژهها بودند که در نهایت به روش خودشان واکنش نشان دادند. بهطور مثال، وقتی او به بچه گفته بود «جدی باش»، کودک میتوانسته به صدها روش گوناگون این جمله را تفسیر کند. او میتوانسته تفنگ را کنارش بگیرد و بایستد، تفنگ را به سمت بالا بگیرد و غیره. درهرحال، او تصمیم گرفت تفنگ را همراه با یک نگاه شیطانی، مستقیما به سمت کلین بگیرد. احتمالا این برخورد، واکنشی بوده که حتی کلین هم انتظارش را نداشته است. همچنین وقتی به خود عکس نگاه میکنیم، صحنهسازی یا ژست به نظر نمیرسد. عکس، واقعی و حالت چهره کودک، احساسی و
آمیخته با واقعیت مینماید. بنابراین، من به شخصه بیشتر از این که به واقعی یا صحنهپردازی بودن عکس اهمیت دهم، دقت میکنم که آیا عکس واکنشی در قلبم به وجود میآورد یا نه. اگر یک عکس روح مرا به جنبش درنمیآورد، چه اهمیتی دارد که عکس خیابانی کاندید است یا صحنهپردازیشده؟
ب. کودک و خانواده: ویلیام کلاین

این عکس مشهور دیگری از کلاین است با یک قاب عجیب و غریب، یک خانواده در مقابل دوربین کلاین ژست گرفته و مادر خانواده تفنگ اسباببازی را به سمت سر کودک نشانه گرفته است (یادآور عکس کودک با تفنگ کلاین). قطعا عکس عجیبی است زیرا اگرچه مادر با گذاشتن تفنگ روی سر فرزندش، نیت مرگباری را به نمایش گذاشته، اعضای خانواده در حال لبخند زدن و خندیدن هستند و بنظر میرسد که اوضاع خوبی دارند.وقتی به عکس نگاه میکنم، همچنان آن را در زمره عکسهای خیابانی قرار میدهم، اگرچه قطعا سوژههای عکس از حضور عکاس آگاه بودهاند. برداشت من این است که کلاین از مادر نخواسته تا تفنگ را به سمت سر کودکش نشانه بگیرد. فکر میکنم کلین جایی گفته هیچ وقت انتظار نداشته مادر پسربچه، چنین کاری را انجام دهد.بهنظرم پرانرژی بودن، شور و هیجان و جاری بودن زندگی، این عکس را از دیگر عکسها متمایز میکند. پشتصحنه یک خیابان است (یک لوکیشن شهری) و عکس به اندازه کافی ناگهانی بهنظر میرسد. کلاین، استادانه از دادن ژست خاصی به آنها خودداری میکند. ممکن است او در هنگام عکاسی آنها را تحریک کرده یا با آنها گرم گرفتهباشد اما در آخر این خانواده بوده که تصمیم گرفته چه ژستی بگیرد. بنابراین گمان میکنم که اگرچه عکس با رضایت سوژه گرفته شده، همچنان از لحاظ واکنشِ خودبخودی، طبیعی به نظر میرسد.
پ. کودک با نارنجک: دایان آربس
عکس دیگری که با اجازه و همکاری سوژه گرفته شد، عکس مشهور دایان آربس «کودک با نارنجک» است که در سنترال پارک منهتن عکاسی شد. این عکس، تصویر دیگری است که آن را به عنوان یک عکس خیابانی ناب طبقهبندی میکنم. اگر به چاپ مستقیم عکسهای آربس از کودک نگاه کنید، میبینید که عکاس، عکسهای زیادی از کودک در ژستها و حالتهای مختلف گرفته است. قطعا تکاندهندهترین و عجیبترین عکسی که آربس از کودک گرفته، فریم اول بوده است، همان که کودک نارنجک را محکم در یکی از دستهایش گرفته و انگشتان دست دیگرش را طوری حلقه کرده که انگار دارد میمیرد. نگاه صورتش ترکیبی از درماندگی، ترس و اضطراب را نمایش میدهد. برای کامل کردن صحنه، بند لباس پسربچه از روی شانهاش افتاده و این قضیه احساس تشویش را بینهایت میکند. بعضی از عکاسان خیابانیای که میشناسم، عقیده دارند عکسهای خیابانی باید بهصورت کاندید و بدون اجازه سوژه گرفته شوند. اما آیا همین عکاسان اعتقاد دارند این عکس، ویژگیهای یک عکس خیابانی را ندارد؟

خیلی از سوژههای عکسهای آربس، آدمهای غریبهای بودند که در
فضای عمومی میدید و اکثر عکسها با اجازه گرفتن صریح یا ضمنی عکاس از سوژهها همراه بودند. تقریبا تمام عکاسان خیابانیای که میشناسم، دایان آربس را در شمار یکی از بهترین عکاسان خیابانی تاریخ به شمار میآورند پس بهعنوان یک نتیجهگیری شخصی برای خودم نتیجه گرفتم که عکاسی خیابانی نباید حتما کاندید باشد. اما همچنان، داشتن یک نگاه کاندید در عکس میتواند آن را معتبر و جذاب کند. حتی عکسی که آربس از کودک با نارنجک گرفت. فکر میکنم حالت کودک در عکس طوری بود که آربس حتی رویای چنین عکسی را هم نمیدید. بلکه، این کودک بود که با اشتیاق حاضر شد حالتی از نمایش بیگانگی را برای آربس ایفا کند
مکانهای عمومی در مقابل مکانهای خصوصی

موضوع دیگری که در حوزه «چه چیزی عکاسی خیابانی است و چه چیزی نیست» میخواهم در موردش صحبت کنم، موضوع عکاسی در فضاهای داخلی در مقابل فضاهای خارجی است (یا فضای خصوصی در مقابل فضای عمومی). آیا عکس خیابانی ضرورتا نیاز دارد در یک فضای کاملا عمومی و باز ثبت شود؟ من فکر میکنم همیشه لازم نیست این اتفاق بیفتد. بهطورمثال، مترو یک فضای خاکستری بهشمار میآید. از یک طرف یک فضای عمومی است (بسیاری از کشورها، مترو را یک فضای عمومی تلقی میکنند). اما از طرفی فضای خارجی نیست و داخلی و بسته است و بسیاری از دیگر کشورها مترو را فضایی خصوصی تلقی میکنند. اما عکاسان خیابانی مشهور بیشماری وجود دارند که آثار خارقالعادهای را در مترو خلق کردهاند. یکی از کتابهای محبوب من، «مترو» از بروس داویدسون است (کسی که هیچوقت خودش را عکاس خیابانی ندانست و از این اصطلاح نفرت داشت) و اکثر عکسهایش با اجازه سوژهها گرفته میشد (نه همه آنها).درهرحال، همیشه یک احساس عمومیبودن از مترو وجود دارد، زیرا مترو خانه کسی نیست. اما آیا عکاسی خیابانی میتواند در یک ساختمان اداری انجام گیرد؟ یا در یک مرکز خرید؟ (بعضیوقتها بعنوان مکان عمومی تلقی میشود و بعضی وقتها نه) یا در خانه یک غریبه؟ یا در ساحل؟ (بروس گیلدون و مارتین پار عکسهای شاهکاری در ساحل گرفتند) یا حتی در جنگل؟ (عکاس خیابانی معاصر Dirty Harrry مجموعه عکسهای کاندید جذابی از مردم در جنگل دارد). بنابراین، عقیده شخصی من این است که عکاسی خیابانی میتواند در هر جایی صورت بگیرد بهشرطی که آنمکان به روی عموم باز باشد تا بتوانند آزادانه در آن رفت و آمد کنند. فکر نمیکنم عکاسی خیابانی بتواند در منزل یک شخص انجام گیرد (عموما «برای ورود به منزل یک شخص نیاز به اجازه دارید، مگر اینکه در را بشکنید) اما فکر میکنم این اتفاق میتواند در یک هتل یا لابی یک دفتر بیفتد (افراد عادی میتوانند با اجازه در این مکانها رفت و آمد کنند).
آیا عکاسی خیابانی به حضور افراد در عکس نیاز دارد؟

عکسی از اوژن آتژه از خیابانهای پاریس. اما این عکس بدون حضور افراد در آن، یک عکس خیابانی است؟ تصور غلط دیگری که به نظر من در عکاسی خیابانی وجود دارد، لزوم حضور افراد در عکس است. به شخصه با این قضیه مخالفم. بهترین مثال نقضکننده این ایده، یکی از پدران بنیانگذار عکاسی خیابانی یعنی اوژن آتژه است. برای عدهای از شما که او را نمیشناسید اوژن آتژه عکاس پاریسی بود که با دوربین Large Format خود شهر را مستند کرد، اکثرا معماری شهر، مجسمهها و جزئیات خانهها و ساختمانها.اگرچه مردم در بعضی از عکسهای آتژه حضور دارند، اما آنها در اکثر عکسهای او غایبند. شاید بخشی از این اتفاق بهخاطر ملاحظات تکنیکی زمانه بود (آتژه با یک فیلم بینهایت آهسته در اوایل قرن بیستم عکاسی میکرد و بههمین دلیل احتمالا از قرار دادن افراد -بجز افراد ثابت- در عکسهایش خودداری میکرد) یا اینکه او بیشتر علاقمند به معماری و ساختمانهای شهر بود (به جای ساکنان شهر).خیلی از عکاسان خیابانی استدلال میکنند مردم باید در عکس خیابانی حضور داشته باشند. اما اکثریت عکسهای آتژه خالی از حضور مردم بودند. اما چه عاملی باعث شده تا آتژه از دیدگاه اکثریت مورخان عکس، یکی از پدران بنیانگذار
عکاسی خیابانی به شمار بیاید؟ چرا او یک عکاس خیابانی به حساب میآید و نه یک عکاس معماری؟کالین وستربرک، نویسنده کتاب Bystander: A history of Street Photography توضیح ذیل را پیشنهاد میدهد. او میگوید آتژه به دلیل اینکه بیشتر روی معماری شهری در سطح خیابان تمرکز میکرد (جایی که مردم زندگی، تعامل و اجتماع میکردند)، توانست در زمره عکاسان خیابانی قرار بگیرد تا یک عکاس معماری که فقط روی بناها و ساختمانها مرکز میکند. درهرحال، این قضیه همیشه و در مورد تمام عکسهای آتژه صادق نیست. اما همچنان من کار آتژه را در زمره عکاسی خیابانی طبقهبندی میکنم، زیرا عکسهایش نوعی اثبات انسانیت را به نمایش میگذارند. عکسهای آتژه از شهر پاریس، مرا به یاد مردمی که در این شهر زندگی میکنند، میاندازد. مطمئنا در خیلی از عکسهای او مردم حضور ندارند، اما همچنان نگاهکردن به این عکسها مرا به یاد جامعه میاندازد.من معتقدم عکاسی خیابانی نیاز به نمایش انسانیت یا جامعه دارد. عکسهای خیابانی با حضور مردم را ترجیح میدهم (نسبت به مناظر شهری، ارتباط بیشتری با آنها میگیرم) اما حس میکنم عکسهای خیابانی نباید لزوما حضور مردم را در خود داشته باشند.بنابراین به طور حتم یک نوع گسستگی در بین آنچه افراد متخصص به عنوان عکاسی خیابانی در نظر میگیرند در مقابل آنچه حس بصری ما به عنوان یک انسان معمولی در مورد عکاسی خیابانی در نظر میگیرد، وجود دارد.
تعاریف
گری وینوگراند، عکاس خیابانی
شاهکارِ زمانه ما که از اصطلاح عکاس خیابانی متنفر است و عکاس خیابانی شمرده شدن را تحقیر میکند نکتهای که باعث تنفر من از تعاریف میشود، این است که تعاریف معمولا توسط متخصصان، مورخان و آدمهای پرقدرت کنترل میشوند. اما چه کسی قدرت نامگذاری و طبقهبندی چیزها را به این افراد داده است. در هر حال، خیلی از عکاسان خیابانی بعنوان عکاس خیابانی طبقهبندی شدهاند (برخلاف میل خودشان). آتژه قبل از اینکه آثارش به درستی توسط جهانیان کشف شود، درگذشت. (شک دارم آتژه خودش را عکاس خیابانی مینامید.)گری وینوگراند، یکی از محبوبترین عکاسان خیابانی معاصر، از اصطلاح عکاسی خیابانی متنفر است و تنها خود را عکاس میداند. بروس داویدسون هم اکثر کارهایش را در خیابان خلق میکند و معمولا عکاس خیابانی نامیده میشود. اما داویدسون هم از این اصطلاح متنفر است و خودش را عکاس خیابانی نمینامد. بالاتر از همه، هنری کارتیه برسون) که حتی سختگیرترین افراد هم او را پدرخوانده حقیقی عکاسی خیابانی میدانند) هیچگاه خودش را یک عکاس خیابانی به حساب نیاورد و آثارش را عکس خیابانی نخواند.
چه چیزی واقعا اهمیت دارد
یکی از عکسهای محبوب من از گری وینوگراند، که یک پیام عمیق اجتماعی را نمایش میدهد) کهنهسربازها، یک سرباز قدیمی به ظاهر معلول را نادیده میگیرند).
این عکس چه چیزی در مورد جامعه ما را بیان میکند؟
در این زمینه، توصیه میکنم به تعاریف اهمیتی ندهید و نگرانشان نباشید. تا وقتی از عکسهایتان لذت میبرید، چه اهمیتی دارد که مردم عکسهایتان را در چه ژانر عکاسی قرار میدهند؟ مگر همین نکته کافی نیست؟ به جای نگرانی از اینکه عکستان واقعا یک عکس خیابانی اصیل است یا نه، روی ساختن عکسهای بیادماندنی تمرکز کنید. عکسهایی که از لحاظ احساسی تاثیرگذار باشند و ما را به تفکر در مورد انسانیت، جامعه و مردم پیرامون، زیباییهای کوچک زندگی که دائمی تصورشان میکنیم، دیگرانی که رنج میکشند و امیدها و آرزوهای روزمرهٔ افراد، تشویق کنند.
عکاسی خیابانی تا موسیقی راک
یک نمودار بدترکیب از شاخههای متفاوت مکتب عکاسی خیابانی
به عنوان نتیجهگیری آخر، میخواهم تا به جای بحث روی تعریف چیستی عکاسی خیابانی، دید وسیعتری نسبت به آن پیدا کنیم. فکر میکنم یکی از زیباییهای عکاسی خیابانی، ماهیت باز و دموکراتیک آن است. این که هر کسی فارغ از مکان زندگی، دوربین عکاسی و سوژهٔ عکاسی، میتواند این کار را انجام دهد. فکر میکنم عکاسی خیابانی در این مورد بسیار شبیه به موسیقی راک است. چندین نوع و زیرشاخه از موسیقی راک وجود دارند و هر کدام از زیرشاخهها اعتقاد دارند آنها راک واقعی هستند و بقیه ساختگی و تقلبیاند. هویمتال راک، آلترناتیو راک، دث متال راک و غیره از شاخههای موسیقی راک هستند. عکاسی خیابانی هم این روزها زیرشاخههای زیادی پیدا کرده است. عکاسی خیابانی میتواند کاندید باشد (میتوان آن را به صورت عکاسی خیابانی کلاسیک طبقهبندی کرد. مثلا هنری کارتیه برسون) یا پرتره خیابانی (با متمرکز بر پرتره مردم در خیابان به جای عکاسی از محیط، که میتواند با اجازه یا بدون اجازه سوژهها باشد مانند کارهای دایان آربس یا بروس گیلدون) یا مناظر شهری با حضور یا بدون حضور مردم (کارهای استفان شور، لی فریدلندر، جوئل اشترنفلد و غیره) یا عکاسی خیابانی از
اشیای بیجان (آثار مارتین پار و ویلیام اگلستون) یا عکاسی خیابانی مستند اجتماعی (مثل عکسهای بروی داویدسون).
بیایید همه با هم هماهنگ باشیم

یکی از عکسهای محبوبم از برسون / عاشق این شادی و خوشحالی ثبتشدهام. / هنری کارتیه برسون/ مگنوم فوتوز پس یکبار دیگر، بیایید نگران تعاریف، پیرامونِ چیستی عکاسی خیابانی نباشیم. نکته مهم این است که همه ما به جای عکاسی از غروبهای زیبا و گلها، مجذوب عکاسی از انسانیت و جامعه اطرافمان هستیم. همه ما دلایل متفاوتی برای عکاسی داریم که میتواند دلایل تاریخی، شخصی یا اجتماعی و اقتصادی باشد. بعضی از ما میخواهیم عکسهایمان احساسات مردم را برانگیزد و باعث شود در زندگیشان تجدیدنظر کنند. بعضیهایمان برای به چالشکشیدن خودمان و کاهش استرس زندگی روزمره عکس میگیریم و بعضی هم میخواهیم با عکسهایمان ثبتی از جامعه کنونی داشته باشیم تا به نوههای آیندهمان نشانشان دهیم. پس بیایید بهجای بحث کردن بر سر اینکه کدام عکس، عکس خیابانی است، با یکدیگر همکاری کنیم. سعی کنیم با کمک یکدیگر به هنری زیبا دست پیدا کرده و شرایط زندگی انسان را ثبت کنیم.عکاسی خیابانی شاخهای از عکاسی مستند با هدف به تصویر کشیدن مردم و نه تنها پوشش یک اتفاق است و در برابر مردم برای انتقال پیامهای سیاسی و یا اجتماعی به شکلهای طنز یا طعنهآمیز همانند آینهای رفتار میکند. این سبک از عکاسی در سالهای ۱۹۷۵ تا ۱۹۸۰ به اوج و شکوفایی رسید.
«هشت میلیون داستان در عریانی شهرها وجود دارد. این یکی از آنهاست.»
این جمله قسمتی از فیلم کلاسیک سیاه و سفیدی در سال ۱۹۴۸ است که Naked City نام دارد و درباره موقعیتها و اتفاقهایی است که در هر خیابان ممکن است چشم به راه شما باشند. هر دقیقه از هر روز اتفافی ممکن است رخ دهد که بتوان عکس آن را به تصویر کشید. اینجا همان جایی است که پای عکاسی خیابانی با موبایل به دنیای عکاسی باز میشود.
عکاسی خیابانی چیست؟
ورای تعریف متداولی که در کتابها برای عکاسی خیابانی به کار گرفته میشود، آن را میتوان به داستانهایی که برای تکتک انسانهایی که در هر روز از هر نقطه از خیابان عبور میکنند بسط داد. هر یک از این افراد دارای جنبههای مثبت و منفی هستند که میتواند احساسات زیادی را نیز در بر داشته باشد بسیاری از بهترین تصاویر دیدهشده این سبک در مراکز خرید، پارکها، موزهها، مترو و… ثبت شدهاند. عکسهایی که به جنب و جوشهای زندگی مردم عکسالعمل نشان میدهند. خیابان برای عکاس خیابانی مانند
نمایشی بیانتها است و بازیگران تا زمانی که شاتر فشار داده نشود، متوقف نمیشوند.هدف عکاسی خیابانی ثبت احساسات افراد در شرایط گوناگون و بیان احساسات آنها در یک تصویر است.
گاهی همه چیز بسیار واضح است:
یک دونده مصمم با لباس ورزشیاش
یک جفت خوشحال که دست در دست هم قدم میزنند
یک بیخانمان
یک دانشجو که در حین انتظار برای اتوبوس به موسیقی نیز گوش میدهد.
یک تاجر در حین برقراری تماسی مهم با تلفن هوشمندش
اما عکاسی خیابانی به عکس گرفتن از مردم خلاصه نمیشود و میتواند هر چیز دیگری که خصلتهای انسانی را شرح میدهد نیز، شامل شود.یه آسمان نگاه کنید. شاید مجموعه ای از بناها و برجها به گونه ای کنار هم قرار گرفته باشند که به حس کوچک بودن و حتی ناتوانی القا کنند. شاید آزادانه پرواز کردن پرندهای که بالای سر ما شناور است و یا یک درخت که دقیقا همین نزدیکی ما شکوفه زده و سبز قامت ایستاده، سوژههای نابی برای عکاسی باشند.اگر در یک شهر بزرگ عکاسی میکنید، بدانید که سوژههای بسیار زیادی در انتظار شما هستند فقط کافی است نکات اصولی را به خاطر بسپارید.
اصول پایه را به خاطر بسپارید
اولین و مهمترین اصل در عکاسی خیابانی این است که در لحظه حضور داشته باشید و بخشی از آن باشید. از خلاقیت و قوه تخیل خود نیز نهایت بهره را ببرید. نگاهی که شما به همه چیز دارید با همه افراد دیگر فرق دارد پس شما میتوانید کاملا منحصر به فرد باشید. از پرسپکتیو بیهمتای خود استفاده کنید تا عکسهایتان نیز متفاوت باشد.هرچقدر هم که شما تعریف ویژه خود برای عکاسی خیابانی را داشته باشید لازم است به خاطر بسپارید که اصول عکس خوب باید همیشه رعایت شود. از ترکیببندی درست غافل نشوید و قانون یک سوم و قالب بندی درست تصویر را مد نظر فرار دهید. به تقارنها و نکات این چنینی دقت داشته باشید.چشمهای خود را برای بهتر دیدن تربیت کنید و دید عکاسی داشته باشید. اصول پایه را تمرین کنید. آنگاه خواهید دید که نه تنها با موبایل میتوانید عکسهای خیابانی خوبی ثبت کنید بلکه به طور کلی عکاس خوبی خواهید شد.
زمانسنجی همه چیز است
عکاس خیابانی در واقع میتواند پرسه زدن در خیابانهای شهر، انتظار و تماشا تا رسیدن به سوژٰهای که توجه شما و چشمها را به خود جلب کند و داستانی براب روایت داشته باشد و در نهایت فشار دادن شاتر و ثبت عکس، باشد.
در هیچ سبک دیگری از عکاسی تنظیمات به اندازه عکاسی خیابانی اهمت ندارد. بله البته اگر شما عکاس حرفهای ورزشی هستید به خوبی میدانید که تنظیمات چقدر حائز اهمیت است؛ زیرا باید صحنه ای را ثبت کنید که هرگز دیگز تکرار نمیشود. برای عکاسی خیابانی هم دقیقا این نکته صادق است پس برای عکاسی آمادگی کامل داشته باشید.البته با استفاده از تلفنهای هوشمند فرآیند تنظیمات عکاسی بسیار ساده شده است و کافی است فقط
هدف و سوژه مورد نظر را پیدا کرده و آن را پیش از آنکه از مقابل چشمهایتان ناپدید شود، ثبت کنبد.
با مردم ادغام شوید
برای کسی که هدفش عکاسی از مردم در میان جمعیت است لازم است تا خودش نیز در میان مردم باشد و طوری به نظر برسد که خودش هم جزیی از آنهاست نه مانند کسی باشد که سعی در مستندسازی بخشی از زندگی و کارهای دیگران رادارد.پیشنهادی که برای تازه کارها داریم این است که لباسهایشان را محتاطانه انتخاب کنند. نگران نباشید نیازی نیست استتار کنید یا کلاهخود بپوشید اما بهتر است از پوشیدن لباسهای روشن خودداری کنید و سعی کنید در محیطی که هستید ادغام شوید.تکنیکهای ویژه ای هم وجود دارد که میتوانید از آنها استفاده کنید تا عکاسی کردنتان مورد توجه دیگران قرار نگیرد. مثلا این که موبایل خود را در حالت پرتره (portrait) به جای منظره (landscape) بگیرید، کمتر به نظر میرسد که در حال عکاسی هستید زیرا در این حالت کارهای بسیاری علاوه بر عکس گرفتن میتوانید انجام دهید.همچنین میتوانید بنشینید و موبایلتان را طوری قرار دهید که به نظر برسد در حال استراحت هستید و قصد عکس گرفتن ندارید. اما سوژهها را مد نظر قرار داده و در زمان مناسب عکس بگیرید. بدین ترتیب هیچ کسی جز شما متوجه نمیشود که چه کاری انجام میدهید.حقیقت این است که در شهرهای شلوغ و بزرگ، بیشتر افراد یا دقت نمیکنند و یا به کاری که شما میکنید اهمیتی نمیدهند. آنها مشغلههای خود را دارند. تا زمانی که مزاحم کار و روند زندگی آنها نباشید احتمالا آنها هم با عکاسی شما مشکلی نخواهند داشت.
قانون درباره عکاسی خیابانی چه میگوید؟
امروز بیش از ۲ میلیارد نفر تلفن همراه دارند. کاربران فیسبوک روزانه ۳۵۰ میلیون عکس جدید آپلود میکنند و در همین زمان که طول میکشد شما این جمله را بخوانید بیش از ۲۰۰۰ عکس در اینستاگرام بارگذاری شده است. پس اینطور به نظر میرسد که میتوانید هرجایی و در هر زمانی عکاسی کنید.البته این به آن معنا نیست که هر چقدر و هر عکسی که خواسنید میتوانید بگیرید. قانونهایی در کشورهای مختلف وحود دارد که محدودیتهایی بر عکاسها و عکسهایی که ثبت میکنند، اعمال میکند و برخی از این محدودیتها شامل حال عکاسی خیابابی هم میشود. اما به طور کلی مکانهای عمومی مانند خیابانهای شهر کمترین میزان محدودیتها را دارا هستند. بطور کلی باید منصفانه رفتار کرد. ثبت عکسهایی که منجر شود افراد و سوژهها احساس ناراحتی و خجالت کنند از نظر اخلاقی صحیح نیست و همچنین که ممکن است شما را به دردسر بیاندازد.اگر دچار شک در ارزیابی درست بودن عکاسی از فردی یا افرادی میشوید خودتان را در جایگاه آنها قرار دهید و فکر کنید که این عکس ممکن است چقدر باعث آزرده خاطری افراد شود سپس تصمیم بگیرید که شاتر را فشار دهید یا فشار ندهید.بهترین راه حل این است که قانون را رعایت کنید تا از هرگونه دردسری جلوگیری کرده باشید. گاهی هم میتوانید با اجازه گرفتن از افراد و یا برقراری ارتباط دوستانه با آنها، احساس امنیت ایجاد کرده و از خودشان، کودکانشان و یا وسایل و حتی ساختمانهایشان عکاسی کنید.
ویرایش عکسها
پیش از هر چیز به خاطر داشته باشید که عکس را باید طوری ثبت کنید که انگار هیچ راهکاری برای
ویرایش آنها وجود ندارد. این کار از شما عکاس بهتری میسازد. اما خوشبختانه راههایی نیز وجود دارد که عکسهای خوب شما را عالی میکند.بسیاری اوقات عکسهای خیابانی به صورت سیاه و سفید و مونوکروم گرفته میشوند. برای این کار میتوانید یک فیلتر مناسب را در اپلیکیشن عکاسی خود فعال کنید تا بر اساس آن نورسنجی، کنتراست، روشنایی و شدت رنگ و نور را تنظیم کنید. کافی است کمی با این تنظیمها تمرین کرده تا به راحتی به آنها تسلط یابید.برای عکسهای رنگی هم که گزینههای بسیاری وجود دارند تا یک عکس عالی و منحصر به فرد ثبت کنید.
هشت میلیون داستان
با در دست داشتن تلفن هوشمند، شما یک موقعیت عالی دارید تا داستانهای شهرتان را از نگاه چشمهای خودتان نقل کنید.شما با موبایل عکاسی خیابانی میکنید و به خاطر داشته باشید که در میان عریانی شهر هشت میلیون داستان برای نقل کردن وجود دارد. حال وقت آن رسیده که بروید آنها را بیابید.
۳ نکته ی مهم برای این که دست از بهانه تراشی برداشته و عکس های خیابانی بیشتری بگیرید
تمام عکاسان خیابانی نیاز دارند که عکسهای بیشتری بگیرند. عکاسان خیابانی (و بسیاری از عکاسان سبکهای دیگر) به اندازهی کافی عکس نمیگیرند. در حالت ایدهآل ما باید هرروز از خانه خارج شویم و سعی کنیم تا زیباییهای زندگی روزمره را شکار کنیم. جملاتی مانند: "به اندازهی کافی وقت ندارم" یا "سرم خیلی شلوغ است" برای عکاسان بهانه تراشی بیش نیست. اگر چیزی به اندازهی کافی برایمان مهم باشد هرطور شده بهانهای جور میکنیم تا برویم و از آن عکاسی کنیم. برای اینکه به شما کمک کنم که بیشتر به عکاسی بپردازید چند نکتهی مهم و کاربردی را پیشنهاد میکنم.
۱. دوربینتان را همیشه با خود داشته باشید.
این جمله حالت استعاری ندارد و دقیقا منظورم همین است. صرف توجه به این که کجا هستید همیشه دوربینتان را آماده در دستانتان داشته باشید. زمانی که برای نهار خوردن از منزل خارج میشوید، زمانی که به ملاقات دوستتان میروید و حتی زمانی که برای خرید به خواربار فروشی میروید. همیشه در اطرافتنان پر است از موقعیتهای عکاسی و اگر دوربینتان را آماده با خود نداشته باشید چگونه انتظار دارید چنین صحنههایی را شکار کنید.مطمئن هستم که همهی ما چنین موقعیتی را تجربه کردهایم. این که لحظهای فوقالعاده اتفاق بیفتد و با حسرت به دستانمان بنگریم و ببینیم که جای دوربین در آنها خالی است. بنابراین به خودتان لطف کنید و همیشه دوربینتان را در کنارتان داشته باشید. تنها زمان خوابیدن به آن نیاز ندارید. دوربین من بسیار سنگین است و حمل آن دشوار اما مجبورم که همیشه آن را با خودم حمل کنم. در چنین حالتی میتوانید کیفهایی که برای چنین منظوری ساخته شدهاند را تهیه کنید چرا که آنها کارتان را بسیار ساده میکنند. اگر از دوربینDSLR تان خوشتان نمیآید، میتوانید از دوربینهای Micro 4/3rds مانند Olympus EP-1 یا Pansonic GF-1استفاده کنید و یا میتوانید Ricoh GRIII یا Canon S95 را تهیه کنید. من شخصا دوربین Canon 5D ام را همیشه همراه دارم (که البته بعضی اوقات واقعا مشکل آفرین است) اما عکسهایی که با آن میگیرم باعث میشوند تا هیچ وقت از حمل آن پشیمان نشوم.
۲. برای عکس گرفتن برنامهریزی کنید.
همهی ما انسانها بردهی عادتهایمان هستیم. بنابراین زمانی که میخواهید عکاسی خیابانی را شروع کنید برای خود
برنامهریزی کنید و فقط طبق برنامه کار کنید. من سعی میکنم که هر روز حداقل یک بار هنگام نهار خوردن در جایی که کار میکنم (Santa Monica ) به عکاسی بپردازم. (برای همین است که بسیاری از عکسهای وب سایتم از خیابان سوم promenade گرفته شده است.) اگر در طول روز فرصتی برای این کار ندارید سعی کنید زمانی برای این کار فراهم کنید. اگر هم واقعا در طول هفته وقت این کار را ندارید، به خودتان قول دهید که آخر هفتهها برای عکاسی به منطقههایی بروید که قبلا آنجا نرفتهاید. همه میدانند که عکاسی خیابانی کار ساده ای نیست. اگر میخواهید به یک عکاس خیابانی قوی تبدیل شوید که عکسهای فوقالعادهای میگیرد، باید زمانی را به این کار اختصاص دهید.
۳. کارهای آنلاینتان را جدی بگیرید.
آه، قدرت فوقالعادهی اینترنت و سایتهای اجتماعی. ما عکاسها از طریقFacebook, Twitter و Flickrهمیشه با هم در ارتباط هستیم. اگر شما عکاس خیابانی فعالی هستید به احتمال زیاد وب سایت هم دارید. پس چرا از این اهرم به نفع خودتان استفاده نکنید. اگر دوستان عکاس زیادی دارید قطعا دوست ندارید آنها دچار حالاتی میشوند که برای مدت طولانی نتوانند عکاسی کنند، به همین علت از آنها بخواهید که از شما کمک بگیرند. اما این به این معنا نیست که هر عکسی را تنها برای راضی کردن مخاطبانتان آپلود کنید، تنها عکسهای قویتان را با آنها به اشتراک بگذارید
. ۴ تکنیک برتر در عکاسی خیابان
در عکاسی خیابانی، هرکس تکنیک و روش خود را دارد. نکتهای که برای یک عکاس خیابانی جالب است، ممکن است برای دیگری (عکاس خیابانی دیگری) اصلا جالب توجه نباشد. برای این که درک بهتری از تکنیکهای موجود در عکاسی خیابانی داشته باشید، عواملی را که معمولا عکاسان خیابانی به نفع خود از آنها استفاده میکنند جمع آوری کردهام و در این مقاله به شما ارائه میدهم.
ترکیب و کنار هم قرار دادن سوژهها

ترکیب بندی کلمهایست بسیار جامع و بزرگ که هنرمندان عاشق استفاده کردن از آن هستند. اگر با معنای این کلمه در عکاسی آشنا نیستید، به معنای ترکیب ۲ سوژه است که با هم تضاد دارند. میتوانید از این تکنیک در کارهایتان استفاده کنید.به عنوان مثال یک تابلو که روی آن نوشته شده است: "خوش اندام شوید" و در کنار آن خانمی مشغول خوردن بستنی است و یا تابلویی که روی آن نوشته شده است: "درشت اندام شوید" و در کنار آن مردی با جثهی کوچک ایستاده است.برای نشان دادن تضاد لازم نیست حتما از یک انسان و یک تابلو استفاده کنید. میتوانید تضاد را بین دو نفر نشان دهید (مثلا زیبا در مقابل زشت، خوش اندام و چاق و یا کوتاه و بلند) همچنین میتواند بین یک انسان و یک شیئ باشد، مثلا یک انسان در کنار یک درخت، آسمان خراش و یا یک ماشین.تضاد ممکن است به صورت طبیعی وجود داشته باشد و یا توسط عکاس با قراردادن عواملی خاص در کادر دوربین. اگر همیشه دوربینتان را همراه داشته باشید و به اندازهی کافی سرعت عمل داشته باشید، میتوانید لحظات بسیار زیبایی را از
تضادهای طبیعی شکار کنید. هنری کارتیه برسون چنین لحظاتی را "لحظهی قطعی مینامد". ممکن است در یک صحنه تضاد وجود نداشته باشد، اما اگر عکستان را از زوایهی خاصی بگیرید و یا تعداد خاصی از عواملی را که در آن صحنه حضور دارند در کادرتان قرار دهید،کماکان میتوانید تصویری جالب شکار کنید.
به دنبال نور باشید

"دنبال نور بگردید." این عبارتی است که معمولا عکاسان بزرگ به عکاسان تازه کاری که سخت علاقهمند به این رشته هستند، میگویند. اگر به ریشهی کلمهی "عکاسی" توجه کنیم معنای آن نقاشی و یا رنگ کردن با نور است. عکاسان خیابانی بزرگ از این تکنیک نیز به نفع خود استفاده میبرند. به دنبال نور باشید تا بتوانید عکسهای زیبا و گاها جادویی بگیرید. اگر در راهرو تاریکی هستید و نور تنها یک قسمت را روشن کرده است میتوانید از آن عکس بگیرید، مانند اینکه نور را روی یک انسان انداختهاند. چنین عکسهایی در عین سادگی، بسیار زیبا هستند.عکس گرفتن هنگام روز و شب را تجربه کنید. هرکدام روح خاص خود را دارند. اگر چه بیشتر عکسهای خیابانی در روشنایی روز گرفته میشوند اما هنگام شب نیز میتوان عکسهای جذابی گرفت. همانطور که ون گه میگوید: "اغلب فکر میکنم شب زندهتر است و در مقایسه با روز رنگهای غنیتری دارد." عکاسی از نور و سایه، شب و روز و روشن و تاریک را امتحان کنید. دنبال صحنههایی باشید که نور پردازی (به صورت طبیعی) جالبی داشته باشند. چنین صحنههایی ممکن است چراغهای روشن جلوی یک سینما باشد یا چراغهای کریسمسی که در کوچهای تاریک آویخته شدهاند. اگر بتوانید از نور به نحو احسن استفاده کنید، تبدیل به یک
عکاس خیابانی فوقالعاده میشوید.
دنبال گرفتن عکسهای بیهوا باشید

به عنوان انسان، ما از نگاه کردن به دیگران خوشمان میآید. دقت روی چهرهها صداها و حالات صورت حس خوشایند غریبی به ما میدهند. به عنوان موجوداتی اجتماعی معمولا از مقایسهی زندگی خودمان با دیگران و حتی گاها قرار دادن خودمان به جای آنها نیز لذت میبریم. برای همین انسانها از پرترههای سایر انسانها در مکانهای عمومی خوششان میآید. چنین عکسهایی خود واقعی و روح هر شخص را نشان میدهد چرا که مردم برای آن آماده نشدهاند یا ژست نگرفتهاند و در طبیعیترین حالتشان بودهاند. این عکسها افراد را در حال فکر کردن یا زندگی کردن در یک لحظهی خاص نشان میدهند.بعضی اوقات گرفتن عکسهای بی هوا چندان آسان نیست. چطور میتوانید بدون اینکه کسی بفهمد که دارید از او عکس میگیرید، از کسی عکس بگیرید؟ یکی از روشهای گرفتن چنین عکسهایی گرفتن عکس از کمر و باسن به بالاست. همچنین یادتان باشد که لباسهای عادی بپوشید. پوشیدن لباسهای تابلو باعث میشود توجه دیگران به سوی شما جلب شود. اگر میخواهید در محدودهی پایین شهر عکاسی کنید لباسهای گران قیمت و مارک معروفتان را نپوشید. همیشه حواستان به محیطی که میخواهید در آن عکاسی کنید باشد.نسبت به دوربینتان با احتیاط عمل کنید. اگر دوربین DSLR دارید لنزهای بزگ و قطور به کار نبرید، به جای آن از لنزهای کوچک پرایم ( Prime ) استفاده کنید. اگر حمل کردن DSLR برایتان سخت است ازPoint استفاده کنید که هم کوچکتر است و و هم کمتر توجه را به سوی خود جلب میکند.از سوژهتان که عکس گرفتید، به جاهای دیگر نگاه کنید و به سوژه زل نزنید. وانمود کنید که دیگران نمیتوانند شما را ببینند. در این حالت شما نامرئی میشوید.
از عامل شوک و سورپرایز کردن استفاده کنید
قطعا میتوان بروس گیلدن را پدرخواندهی این تکنیک دانست. یکی از تکنیکهایی که او استفاده میکند اینگونه است: او در حالی که در یک دست دوربین و در دست دیگر فلش دوربینش را حمل میکند، در خیابانهای نیویورک پرسه میزند. زمانی که فرد جالبی را میبیند جلو میرود و عکس میگیرد. (همراه با فلش). طبیعتا چنین کاری باعث تعجب مردم میشود و در نتیجه به عکسهایی فوقالعاده تبدیل میشوند. بعضی از مردم از این روش ایراد میگیرند و میگویند در این متد با مردم مانند "شکار" برخورد میشود. اما نکتهی غیرقابل بحث این است که اینگونه عکاسی کاملا قانونی است و عکسهای جالبی میتوان از آن به دست آورد من تعداد محدودی از عکاسان خیابانی را میشناسم که مانند بروس گیلدن، جرات این کار را داشته باشند. این متد را به عکاسان خیابانی تازه کار پیشنهاد نمیکنم چرا که روشی دشوار است و برای آن سالها تجربه و تمرین لازم است. البته این متد باید برای
عکاسان کله شق روزنامهها و مجلات امری کاملا طبیعی باشد.
راهنمایی برای اینکه چگونه در عکاسی خیابانی
انگیزهتان را حفظ کنید
طریق صفحهی فیسبوکم سئوالی از Darren Hoyland به دستم رسید:
Darren Hoyland:هنگامی که مشغول عکاسی خیابانی هستی و این حس را داری که انگار قبلا اینجا بودهای و یا این کار را کردهای، چگونه انگیزهات را حفظ میکنی
Darren عزیز من زیاد با این مشکل رو به رو شدهام:که هنگام عکاسی احساس کنم انگیزهی کافی ندارم یا این که دارم کارهای قبلیام را تکر